?>
تاریخ انتشار : یکشنبه 14 خرداد 1402 - 23:53
کد خبر : 13912

اگر در گذشته، به زنی توهین یا تعرض جنسی داشته باشیم، آیا این درست هست که برای عذرخواهی و ابراز پشیمانی به سراغش بریم؟

اگر در گذشته، به زنی توهین یا تعرض جنسی داشته باشیم، آیا این درست هست که برای عذرخواهی و ابراز پشیمانی به سراغش بریم؟
قبل از هر اقدامی، انگیزه‌ای که از این کار دارید رو روشن کنید تا اگر به سراغ طرف میرید، برای کمک کردن به اون باشه، نه به خودتون.

زمانی که پای آزار جنسی و تعرض به حقوق خانم‌ها وسط میاد، دلایل زیادی می‌تونه باعث بشه که آقایون، هیچوقت حاضر به پذیرش اشتباه خودشون نباشن؛ چه برسه که قدم جلو بذارن و چنین سوالی رو مطرح کنن؛ به عنوان مثال، احتمالش زیاده که خیلی از افراد، به کسی که این سوال رو پرسیده حمله و توهین کنن؛ گرچه این ابراز خشم، با نیت خوب و در جهت همدردی و حمایت از زنانی باشه که مورد آزار قرار گرفتن، اما واقعیت اینه که حمله کردن به کسی که سعی داره اشتباه خودش رو به هر نحوی جبران کنه، نتیجه عکس میده و فقط باعث میشه هر اصلاح و پیشرفتی تو این زمینه خاموش و محدود بشه. بنابراین، قبل از هر پاسخی، به هر کسی که توانایی پذیرش اشتباه خودش و تلاش برای جبران رو داره، بابت جسارتی که از خودش نشون داده، تبریک میگم.

برگردیم به پاسخ این پرسش مهم. اولا که برای قدم گذاشتن در مسیر جبران، گزینه‌های متعددی وجود داره، از ابراز یک عذرخواهی صمیمانه، قلبی و حقیقی، نسبت به زنی که مورد آزار قرار گرفته، تا تلاش برای اصلاح موقعیت و وضعیت خانم‌ها به شکلی گسترده‌تر در جامعه. اما بستر این مسیر رو «پذیرش تمام و کمال مسئولیت اشتباهی که مرتکب شدید» تشکیل میده؛ بنابراین منم تلاش می‌کنم تا در این پست، بهتون کمک کنم تا متوجه بشید که این پذیرش چطور اتفاق میفته و چه تظاهری در بیرون از شما داره.

 

بعضی از شما، ممکنه دوست داشته باشید به طرف مقابل‌تون نشون بدید که بابت کارتون پشیمون هستید و طی این مدت خیلی تغییر کردید. اما در قدم اول، خیلی مهمه که بتونید، بین اونچه که خودتون به دنبالش هستید و چیزی که اون خانم، ممکنه بهش نیاز داشته باشه، تمایز قائل بشید. مثلا شاید شما به دنبال دریافت بخشش طرف مقابل‌تون باشید؛ یعنی چیزی که کمک‌تون کنه کمتر رنج بکشید، شرم، ترس و احساس گناه کمتری رو با خودتون حمل کنید. اما اگر به کسی که بهش آسیب زدید فکر کنید، اونوقت متوجه میشید که تنها هدف شما، باید کاهش رنجی باشه که به «اون» تحمیل کردید.

پس توصیه اول من به شما اینه که قبل از هر اقدامی، انگیزه‌ای که از این کار دارید رو روشن کنید تا اگر به سراغ طرف میرید، برای کمک کردن به اون باشه، نه به خودتون. البته که من نمی‌خوام بگم احساس یا نیاز شما هیچ اهمیتی نداره؛ اما این مسئله‌ایه که شما خودتون به تنهایی باید بهش بپردازید، یعنی بدون اینکه طرف مقابل رو وارد داستان کنید و ازش انتظار داشته بشید نقش یا مسئولیتی در از بین بردن احساس گناه شما به عهده بگیره؛ در حال حاضر، وقتی در صدد جبران هستید، همه تمرکز شما، باید فقط روی شخصی باشه که می‌خواید ازش عذرخواهی کنید. (در ادامه، راجع به اینکه با احساس گناه خودتون چیکار کنید هم خدمتتون توضیح خواهم داد.)

 

بعد از اینکه تکلیف‌تون با خودتون مشخص شد، باید احساسی که ممکنه به واسطه دریافت پیامی از جانب شما، در طرف مقابل ایجاد بشه رو در نظر بگیرید؛ مثلا اون ممکنه از اینکه سراغش رو گرفتید هیچ خوشش نیاد؛ پس شما موظف هستید به هر واکنشی که ممکنه نشون بده احترام بذارید؛ اینکه از صحبت با شما امتناع کنه، اصلا به پیام‌تون پاسخ نده، خشم و عصبانیت زیادی ابراز کنه و …

از طرف دیگه، این احتمال هم وجود داره که از شنیدن عذرخواهی شما استقبال کنه؛ چون برای خیلی از کسانی که چنین تجربه دردناکی داشتن و احساس کردن انسانیت‌شون زیر سوال رفته، شنیدن عذرخواهی طرف مقابل، باعث میشه حس کنن به رنج‌شون اعتبار داده شده و بالاخره دارن به عنوان انسانی که حق اختیار، انتخاب و احساسات خودش رو داره در نظر گرفته میشن. انگار که با خودشون میگن: پس من کار بدی نکردم، عقلمو از دست ندادم، توهم نزدم، اون خاطرات دردناک حقیقت دارن، من تنها کسی نبودم که شاهد اون بلایی بودم که به سرم اومد، اگه اون زمان احساس کردم نامرئی‌ام و هیچ کس صدامو نمی‌شنوه، حالا دوباره دارم دیده میشم، شاید اون آدم در اون زمان متوجه درد و رنج من نبود، ولی حداقل الان داره برای درک احساسم تلاش میکنه و.

 

بعد می‌رسیم به اینکه عذرخواهی‌تون رو چطور بیان کنید. مهم‌ترین نکته اینجاست که حواس‌تون باشه هیچ حرفی نزنید که طرف مقابل، احساس کنه چیزی ازش طلبکار هستید؛ چون تا زمانی که این کارو به خاطر منفعت خودتون انجام بدید، حتی در حدی که خواستار بخشش اون بشید، حرکت شما، باز هم، صرفا یک تجاوز دوباره به حریم اون شخص و نادیده گرفتن حجم رنجی که بهش تحمیل شده محسوب میشه.

بنابراین، این اصلا فایده نداره که ابراز تاسف کنید اما بعد، با بیان جملاتی که به جای توضیح، توجیه هستن، تلاش کنید تا اشتباه‌تون رو کمرنگ جلوه بدید. مثلا اینکه بگید: «من کار بدی کردم، ولی متاسفانه فرهنگ‌مون جوریه که این چیزها رو به ما مردها یاد نمیده و منم اون زمان خیلی بچه و احمق بودم.» ارزشی نداره. در مقابل، عذرخواهی حقیقی یه همچین چیزی میشه: من خیلی کار وحشتناکی با تو کردم و از این بابت، صمیمانه متاسفم. تمام.

در ضمن، عذرخواهی‌تون رو با به رخ کشیدن تغییرات و اصلاحاتی که در شخصیت‌تون اتفاق افتاده هم بی‌ارزش نکنید. کافیه به این فکر کنید که شنیدن اینکه وقتی اون شخص، فقط داشته تلاش می‌کرده بتونه رنج بزرگی که از جانب شما بهش تحمیل شده رو تاب بیاره و از هم نپاشه، شما داشتید رو خودتون کار می‌کردید تا پیشرفت کنید، چقدر می‌تونه آدمو کفری کنه!

 

یه عذرخواهی مسخره دیگه می‌تونه چنین شکلی داشته باشه: «بابت کاری که کردم متاسفم، می‌دونم چه دردی داره آدم احساس ناتوانی کنه، خودم این حس رو در فلان تجربه کشیدم، و البته با اینکه کاری که من در حق تو کردم بدتر بوده، اما می‌خواستم بگم که حالت رو میفهمم.» رفقا، واقعیت اینه که شما هیچ ایده‌ای ندارید که طرف مقابل‌تون چی کشیده و اگر قرار باشه عذرخواهی‌تون، شامل بیان کردن تجربیات دردناک خودتون باشه، فقط باعث میشه که اون طرف باز هم احساس نادیده گرفته شدن و نامرئی بودن کنه.

و اما بعد از رعایت نکاتی که گفتم، در ادامه عذرخواهی‌تون، می‌تونید ازش بپرسید که آیا کاری هست که بتونید براش انجام بدید که کمکش کنه حس بهتری پیدا کنه؟ مثلا ممکنه نیاز داشته باشه حرف بخصوصی رو از شما بشنوه که سال‌ها منتظر شنیدنش بوده، یا شاید دلش بخواد از حجم و عمق رنجی که براش ایجاد کردید و تاثیری که رو زندگیش گذاشته بشنوید و همه‌اش رو بدون اینکه ذره‌ای وارد حالت دفاعی بشید، بپذیرید.

حالا می‌رسیم به بررسی موضوع احساس گناهی که شما باهاش درگیر هستید. واقعیت اینه که هر کاری که شما انجام بدید و هر تصمیمی که اون شخص، در مقابل اقدامات عذرخواهانه شما بگیره، یعنی حتی اگر شما رو ببخشه؛ شما باز هم خودتون باید به دنبال راهی باشید، تا با اشتباهی که ازتون سر زده کنار بیاید. چون احساسات شما، مسئولیت و پیامد اشتباه شما هستن. به علاوه، حضور همین احساس گناه حقیقی و سالم هست که می‌تونه باعث بشه جسارت جبران داشته باشید، پس باید حضورش رو بپذیرید، حتی اگر تا آخر عمر، دست از یقه‌تون نکشه. همین احساس پشیمانی کمک‌تون میکنه تو موقعیت‌های بعدی، چنین خطای مهلکی ازتون سر نزنه.

 

پس به جای جنگیدن با این احساس گناه، یا غرق شدن در خود سرزنشی، از خودتون بپرسید، چی می‌تونه باعث بشه جوری در مسیر جبران حرکت کنید که در عین پذیرش مسئولیت اشتباه‌تون، سزاوار بخشش باشید؟

من بهتون توصیه میکنم خوب گذشته رو مرور کنید و ببینید چه نقص‌هایی در شما وجود داره که باعث شد چنین کاری ازتون سر بزنه؟ سعی کنید به کمک یک رواندرمانگر، یا یک دوست مورد اعتماد، خودتون رو بهتر درک کنید و با ابعاد مختلف وجودتون، از جمله ظرفیت روان‌تون، بهتر و بیشتر آشنا بشید؛ چون زمانی که این درک و شناخت اتفاق بیفته، باعث میشه بتونید از این بعد، به جهان اطراف‌تون، چیزهای مثبتی هدیه بدید.

به عنوان مثال، این تغییر، می‌تونه در اصلاح روابط شما با خانم‌های اطراف‌تون، همراهی با جنبش‌های زنان و تلاش برای آزادی و شنیده شدن صدا و برقرار شدن امنیت‌شون نمایان بشه. مثلا اینکه تلاش کنید تا اگر فرهنگ غلط، تو محیط‌هایی که شما درش حضور دارید، هنوز هم رایجه، شما اون کسی باشید که برای تغییرش قدم بر میدارید و از زنانی که به هر نحوی بهشون تعرض میشه، حمایت می‌کنید.

همونطور که یک بار گفتم، راه‌های مختلفی برای جبران هست و نتایج متعددی هم میتونه ازش ناشی بشه. اما فارغ از نتیجه و شرایط فعلی، همین که دارید به این موضوع فکر می‌کنید و دل‌تون می‌خواد کاری بابت رفتارهای گذشته‌تون انجام بدید، هم برای شما، هم برای خانم‌هایی که مورد آزار جنسی قرار گرفتن، اتفاق امیدوارکننده‌ای محسوب میشه. چون دقیقا همین نحوه تفکر، یعنی زیر سوال بردن و شک کردن به باورهای متعصبانه خودمون هست، که به تغییرات و بهبود اوضاع اجتماعی منجر میشه.

 

منبع : مرکز مشاوره و روان‌شناسی ارگانیک مایـندد

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.