?>
برای فرار از خانه تهمت زشتی به ناپدری آمد زدم غافل از اینکه …

برای فرار از خانه تهمت زشتی به ناپدری آمد زدم غافل از اینکه …

دختر ۲۰ ساله گفت: پدرم مردی خشن و عصبی بود و مادرم را کتک می‌زد به همین دلیل هم زمانی که من کودکی خردسال بودم آن ها از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت. بعد از آن مادرم در بخش خدمات و نظافتی یک شرکت خصوصی استخدام شد تا مخارج زندگی

شاید با خودت بگی که اسمش خیانت نیست ولی …

شاید با خودت بگی که اسمش خیانت نیست ولی …

ساعت حوالی ۳ نیمه شب یکی از همین شب ها بود که به دلیل کمبود وقت و البته بدخوابی که گاهی به سراغم می آید، همچنان بیدار بودم و در کورسوی چراغ مطالعه ام، ورق های کتاب رو زیر و بالا می کردم که پیامش بهم رسید.. که فکر نمی کردم داستان خیانت زن به

در ماه عسل صحنه ای را دیدم که هنوز هم نمی توانم باورش کنم

در ماه عسل صحنه ای را دیدم که هنوز هم نمی توانم باورش کنم

وارد دفتر که شدم صدای الله اکبر اذان مغرب شنیده می شد. با بلندشدن صدای فریاد خانم جوانی که در اتاق مراجعین نشسته بود، سلامم را قورت دادم. “کاظم به همین الله اکبر قسم حلالت نمی کنم. تو آبرو و حیثت خانواده ام رو که بردی به کنار، رویا های من تازه عروس رو هم