?>
تاریخ انتشار : پنجشنبه 7 اردیبهشت 1402 - 21:52
کد خبر : 9858

اهمیت حجاب /نقش زنان در ایجاد امنیت اخلاقی و اجتماعی از منظر قرآن و روایات

اهمیت حجاب /نقش زنان در ایجاد امنیت اخلاقی و اجتماعی از منظر قرآن و روایات

امنیت دارای ابعاد زیادی مانند فردی، سیاسی، ملی، اجتماعی و اخلاقی و غیره بوده که هرکدام از اهمیت خاصی برخوردار است و یکی از نیازهای اصلی است که جامعه انسانی در همه ابعاد، به‌خصوص، در بعد اخلاقی و اجتماعی به آن نیاز مبرم دارد. افراد در جامعه از جهت اخلاقی باید ایمن باشد یعنی همان‌طور

امنیت دارای ابعاد زیادی مانند فردی، سیاسی، ملی، اجتماعی و اخلاقی و غیره بوده که هرکدام از اهمیت خاصی برخوردار است و یکی از نیازهای اصلی است که جامعه انسانی در همه ابعاد، به‌خصوص، در بعد اخلاقی و اجتماعی به آن نیاز مبرم دارد. افراد در جامعه از جهت اخلاقی باید ایمن باشد یعنی همان‌طور که جان انسان‌ها به امنیت نیاز دارد و کسی حق تعرض به آن را ندارد، از جهت اخلاق نیز باید مصونیت داشته باشند. از آنجا که زنان نیم از پیکره اجتماع را تشکیل می‌دهند و بدون حضور زنان، جامعه نمی‌تواند کارکردهای مورد انتظار را انجام دهد، ضرورت دارد که امنیت اخلاقی این گروه عمده اجتماعی مورد تأمل قرار گیرد وبررسی شود که قرآن کریم و روایات چه راه‌کارهایی را برای تأمین امنیت اخلاقی زنان بیان کرده است.

آرامش اجتماعی نمی‌تواند بدون امنیت فکری و روانی به وجود آید و یا پایدار بماند؛ چون از نظر روان‌شناختی، حرکات بیرونی و فزیکی انسان، مبتنی بر حرکات درونی او که همان اندیشه و فکر اوست، می‌باشد. آشفتگی فکری و درونی نمودی جز بی‌نظمی بیرونی و نابسامانی اخلاقی ندارد و به این جهت، حفظ نظام فکری، اخلاقی و فرهنگی افراد و انسجام آن مقدّم بر ایجاد نظم اجتماعی آنان است.

به همین دلیل، از منظر متون اسلامی، «امنیت و آرامش» یکی از بزرگ‌ترین و گواراترین نعمت‌های الهی است که با نعمت تندرستی و سلامت برابری می‌کند و تمام مردم به آن نیاز دارند و بدون آن، شادی در زندگی بی‌مفهوم است؛ با وجود این، کم‌تر کسی قدر این نعمت بزرگ را می‌داند. امنیت اخلاقی ابزار درونی و پیش‌گیرانه برای مقابله با ناامنی در جامعه است و افراد جامعه، خصوصاً خانم‌ها، بیشتر خودشان را مصون احساس می‌کنند؛ بنابراین، لازم است که راه‌کارهای آن از منظر منابع اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

blank

۱. مفهوم‌شناسی

۱-۱. اخلاق

«اخلاق» جمع «خُلق» کلمه عربی است که مرادف فارسی آن «خُوی» است. «خُلق» و «خُوی» به‌معنای صفات و ویژگی‌های نفسانی و روحی آدمی است. چه خوب باشد یا بد. خَلْق بر چهره ظاهری، خُلق و خُو بر صفات و ویژگی نفسانی گفته می‌شود. در قرآن کریم، در ستایش پیامبر گرامی اسلام آمده است: «واِنَّک لَعَلی خُلُق عَظیم (قلم، آیه ۴)، [رفتار] تو [استوار] بر خصلت‌های بزرگ است.» از همین‌رو، به کسی که صفات و ویژگی‌های نیک دارد، خوش‌اخلاق و نیک‌خو و به کسی که صفات و ویژگی‌های ناپسند دارد، بداخلاق و بدخُو گفته می‌شود. خُلق و خُوی به دو دسته فضیلت یا خُوهای نیک و رذیلت؛ یعنی خُوهای بد تقسیم می‌شود. بر همین اساس علم اخلاق چنین تعریف‌شده است: «شناخت صحیح از ملکات خوب نفس و فضایل اخلاقی از رذایل و ملکات بد و تلاش در اتصاف به اول و اجتناب از اخیر به قصد عبودیت یا حریت.» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۸، ص ۵۲۳).

۱-۲. امنیت اخلاقی

امنیت حاصل مصدر برگرفته از واژه (امن) عربی است. امن ضد ترس و به گفته برخی نقیض آن است (ابن منظور، ۱۴۱۴، واژه امن). برخی امنیت را به‌معنای رهایی از ترس احتمالی یا فعلی و احساس تهدید و خطر دانسته‌اند؛ بنابراین، امنیت، حالت نفسانی و احساس درونی است که با منشأ و خاستگاه خارجی در درون انسان شکل می‌گیرد. البته این‌گونه نیست که این احساس باطنی و درونی، اعتباری باشد، بلکه امری حقیقتی در درون انسان با خاستگاه خارجی است. وقتی شخص احساس امنیت می‌کند که خود را در حالتی می‌بیند که هیچگونه تهدید فعلی یا احتمالی را نمی‌بیند.

آموزه‌های قرآنی، ایمان به اسلام را ایمان دانسته است؛ زیرا ایمان، امنیت حقیقی و پایدار در دنیا و آخرت را برای آدمی به ارمغان می‌آورد و هرگونه ترس از خشم الهی و افتادن در آتش دورخ را ازدل فرد می‌رباید. (انعام، آیه ۸۱-۸۲؛ نحل، آیه ۱۱۲؛ سباء، آیه ۳۷).

با توجه به ترکیب دو واژه امنیت و اخلاق می‌توان گفت که مراد از امنیت اخلاقی فراهم آمدن فضایی است که شخص از نظر نفسانی احساس می‌کند که اصول اخلاقی او مورد تهدید و خطر از سوی دیگران نیست.

البته با نگاهی به آموزه‌های قرآنی به سادگی می‌توان دریافت که امنیت اخلاقی دامنه گسترده‌ای دارد که نباید آن را محدود به امنیت اخلاق جنسی کرد، بلکه فقدان امنیت اخلاقی در حوزه اخلاق اقتصادی، اخلاق قضایی، اخلاق خانوادگی و مانند آن‌ها به‌معنای رشد نابهنجاری‌ها، ضدارزش‌ها و رذایل در جامعه خواهد بود. اگر امنیت اخلاق نظامی وجود نداشته باشد و به جای شجاعت، ترس در درون سربازان ریشه گیرد، امنیت اخلاقی جامعه از این جهت مخدوش خواهد شد. اگر اعتماد در داد و ستدها از میان برود و یا به جای امانت‌داری و وفاداری، خیانت و بی‌وفایی جایگزین شود، نمی‌توان از امنیت اخلاقی جامعه سخن گفت. ازاین‌رو، در آموزه‌های قرآنی، به امنیت اخلاقی جامعه در همه ابعاد توجه شده است.

به‌خصوص، تعامل ایمان و امنیت به‌خوبی درقرآن نمایانده شده و براین واقعیت پافشاری گردیده است که امنیت واقعی و سرچشمه اصلی آن در امنیت معنوی و آن نیز در ایمان به خدا و کسب رضای الهی محقق خواهد شد. از دیدگاه قرآن، امنیت دنیایی نسبی بوده و امنیت واقعی در جهان آخرت است و مؤمن اگرچه در دنیا به ناامنیتی‌های ظاهری دچار شود، ولی قبلاً به پشتوانه مدد الهی دارای امنیت و آرامش معنوی است و این امنیت ریشه همه امنیت‌ها و آرامش‌هاست. قرآن امنیت را از برکت‌های الهی برمؤمنان و مایه افزایش ایمان آن‌ها می‌داند و می‌فرماید «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ»، او کسی است که آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمان‌شان بیفزایند (فتح، آیه ۴).

۲. چگونگی حضور مؤثر زنان در جامعه اسلامی

دین مقدس اسلام به‌عنوان کامل‌ترین دین، برای تمام ابعاد زندگی بشر، اعم از مردان وزنان، راهکارها و قوانینی را تعیین نموده است، درصورتی که به آن جامه عمل پوشانده شود، نه تنها خود افراد از هرگونه فسادهای ضد اخلاقی و اجتماعی، مصون می‌ماند، بلکه یک جامعه سالم را نیز ایجاد خواهد شد. در این‌جا، راه‌کارهایی که براساس شریعت اسلامی، برای حضور زنان در جامعه مؤثرند؛ مورد بررسی صورت می‌گیرند.

۲-۱. حجاب

یکی از راه‌کارهایی که قرآن برای ایجاد و صیانت از امنیت اخلاق جنسی بیان کرده، حفظ حجاب است. از نظر قرآن، حجاب می‌تواند عامل صیانت جامعه از بحران هرزگی جنسی شود.

هر جامعه‌ای گروهی از افراد به دلایلی به دنبال هرزگی جنسی می‌روند؛ از جمله این افراد می‌توان به کنیزکان و بردگان در دوران گذشته و افراد پست و خودفروش در جامعه امروز اشاره کرد. از نظر قرآن کسی که می‌خواهد خود را از این گروه جدا کند باید حجاب را به‌عنوان عاملی بازدارنده انتخاب کند؛ زیرا وقتی زنی حجاب را کنار می‌گذارد و اندام‌های جنسی خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهد، خواهان بهره‌مندی دیگران از آن در اشکال گوناگون از جمله ارتباط جنسی است.

blank

بنابراین، کسی که حجاب را بر می‌گزیند خود را از این گروه جدا می‌کند. لذا حجاب عامل جداسازی دو گروه زنان پاکدامن و بی‌عفت از یک دیگر است. از آیه ۵۳ سوره احزاب به‌دست می‌آید که یکی از علل و فلسفه تشریع حجاب از سوی خدا حفظ مؤمنان پاکدامن از دیگر اقشار جامعه است. «حجاب ابزاری است که مؤمن پاکدامن را از زن هرزه و فاحشه و کنیز جدا می‌کند.» طبرسی، مجمع البیان، ج ۷-۸، ص ۵۸۰؛ آلوسی، روح‌المعانی، ج ۱۲، ص ۱۲۹).

 ۲-۲. اجتناب از پوشش نامناسب

یکی دیگر از عواملی که امنیت اخلاق جنسی جامعه را تهدید می‌کند، پوشش نامناسب مردان و زنان است. از آنجا که بدن زنان به‌طور طبیعی از محرکات جنسی است، پوشاندن آن اهمیت فوق‌العاده‌ای برای صیانت از اخلاق جنسی جامعه دارد. از همین رو، در اسلام بر پوشش کامل زن تأکید شده، به‌طوری که چادر و پوشش سرتاسری به‌عنوان حجاب زنان مطرح شده است. (احزاب، آیه ۵۹-۵۳). اگر صورت و کف دست استثنا شده در صورتی است که زیبایی آن عامل تحریک نباشد؛ اما اگر چنین باشد، بر زن است که آن را نیز بپوشاند.

۲-۳. اجتناب از سخنان ناپسند ومنکر

اگرجامعه‌ای بخواهد امنیت اخلاقی داشته باشد باید نوع ادبیات مردان و زنان در هنگام ارتباط کلامی براساس سخنان معروف و پسندیده باشد. ذبنابراین گفتن جوک و شوخی‌های نامتعارف و کلمات زشت تحریک‌آمیز و مانند آن می‌تواند امنیت اخلاقی جامعه را در معرض خطر قراردهد (احزاب، آیه ۳۲).

۲-۴. پرهیز از تبرج و برجسته‌سازی اندام‌های جنسی

از دیگر عوامل مؤثر در امنیت اخلاق جنسی جامعه، اجتناب از تبرج و برجسته‌سازی اندام‌ها است. خداوند از مؤمنان خواسته تا برای حفظ و ایجاد امنیت اخلاق جنسی، از تبرج جاهلی که برجسته‌سازی اندام‌های جنسی با ابزارهایی گوناگون بوده است، پرهیز کنند (احزاب، آیه ۳۳).

امروز در غرب زنان فاحشه با برجسته‌سازی اندام‌های جنسی و نشان دادن آن تلاش می‌کنند تا درآمدی کسب کنند و ارتباط جنسی داشته باشند.

انواع ساتن و پوشش‌های تنگ و برجسته‌ساز وحتی انجام عمل جراحی برای افزایش و برجسته‌سازی اندام‌های جنسی از جمله شیوه‌هایی است که در غرب به‌کار گرفته می‌شود.

این همان تبرج جاهلی است که بر اساس فقدان عقلانیت در یک جامعه انجام می‌شود و امنیت اخلاق جنسی جامعه را به مخاطره می‌افکند. از نظر قرآن، پوشاند گردن و گلو ضروری است و زنان پاکدامن با این کار، خود را در مسیر تقوای الهی قرار داده و پاکدامنی و عفت خود را با این رویه اخلاقی و حیاورزی حفظ کرده و خیر و صلاح خود و جامعه را رقم می‌زنند (نور، آیه ۶۰؛ احزاب، آیه ۵۵).

۲-۵. پرهیز از آشکارسازی زینت‌های طبیعی و غیرطبیعی

یکی از عوامل مؤثر در امنیت اخلاق جنسی پرهیز زنان مؤمن و پاکدامن از آشکارسازی زینت‌های طبیعی و غیرطبیعی است. زینت‌های طبیعی همان اندام‌های جنسی است که تحریک‌آمیز است و مردان را برمی‌انگیزاند تا عمل جنسی داشته باشند؛ زینت‌های غیرطبیعی مانند زیورآلات و لباس‌های رنگارنگ تحریک‌آمیز و پوشش‌های زیبا از ابزارهایی است که تحریک جنسی را دامن زده و امنیت اخلاق جنسی جامعه را با خطر مواجه می‌سازد. (نور، آیه ۳۱). در روایتی از امام باقر (ع) عبارت: «ما ظهر منها» به لباس، سرمه چشم، انگشتر، حنای دست و دست‌بند تفسیر شده است. (قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۰۲؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۳۰).

باید یاد آورشد که در آیات ۳۱ و ۳۲ سوره نور همان‌طوری‌که از آشکار کردن آرایه‌های از این دست نهی شده از آشکار کردن مواضع آن‌ها نیز پرهیز داده شده است. پس این گونه نیست که زن تنها گوشواره را نشان ندهد، بلکه باید گوش خود را نیز در معرض نمایش نامحرمان قرار ندهد؛ زیرا هردو عامل تحریکی مردان است و باید از آن اجتناب کرد تا خود و جامعه را در امنیت اخلاقی نگهدارند. پس پوشاندن موی سر، سینه و گردن و گلو و مانند آن نیز لازم وضروری است.

۲-۶. پرهیز از چشم‌چرانی

از دیگر عوامل مؤثر در صیانت از امنیت اخلاقی جامعه، اجتناب از نگاه‌های تیز است. قرآن فرمان می‌دهد تا زنان و مردان مؤمن برای حفظ پاک‌دامنی و عفت خویش و امنیت اخلاقی چشمان خویش را فرونهند و با چشم فروبستن و پرهیز از نگاه‌های مستقیم و تیز، خود و جامعه را حفظ کنند (نور، آیه ۳۱-۳۲).

همان طوری برای حفظ و صیانت از امنیت اخلاقی از نگاه‌های تیز و مستقیم به نامحرمان از زن و مرد پرهیز داده شده، همچنین از چشم‌چرانی و نظربازی برحذر داشته است تا این‌گونه امنیت اخلاقی جامعه حفظ و صیانت شود. (همان)

۳. مرزهای حضور اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و روایات

یکی از احکام و قوانین اسلام، مرزهایی است که حدود فعالیت انسان‌ها را در محدوده‌های مختلف، از جمله در اجتماع معین می‌کند.

اسلام برای حضور اجتماعی زنان هم مرزهایی معین کرده است که مطابق با فطرت سالم انسانی و سرشت پاکِ زن است. برای شناختن مرزهای حضور اجتماعی زنان باید آن را از شرع مقدّس اسلام آموخت که چیزی جز آنچه فطرتِ انسان می‌پسندد و تأیید می‌کند، نیست.

و همچنان برای انسان عزّتی خاص قائل است: «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم» (اسرا، آیه ۷۰) تا آن جا که او را خلیفه اللّه قرار داد: «اِنّی جاعِلٌ فیِ الاَرْضِ خَلیفَه» (بقره، آیه ۳۰) اما فطرت او را چنان سرشت که به تنهایی نتواند زندگی کند و به حیات خود ادامه دهد؛ بنابراین زن و مرد دو عضو یک اجتماع زیبا به نام خانواده وهردو به حکم فطرت، جویای کمال بیشترو هرچه بهتر این واحد اجتماعی کوچک هستند. به نسبت استعدادهای فطری، برای خود وظایف و حقوقی قائل‌اند.

شریعت مقدّس اسلام بر اساس استعدادهای درونی زن و مرد و با توجه به توانمندیهای خاصّ آنان، قانون احکام خانواده و مرزهای حضور اجتماعی و وظایف و حقوق زن و مرد را دقیقاً معیّن کرده و عمل کردن به آنها را، ضامن به کمال رسیدن و به سعادت رسیدن خانواده واجتماع دانسته است.

شرع مقدّس برای زن و مرد، نسبت به استعدادهای فطری و توانمندی‌های درونی، روحی و جسمی آنان، وظایفی مخصوص و حدّ و مرزهایی قائل شده که حفظ و رعایت این مرزها، ضامن بقا و امنیت و آرامش و بالندگی خانواده است. مرزهای حضور اجتماعی زن، پاسخگویی به ندای فطرت سالم و سرشت انسان و میل باطنی او به داشتن خانواده‌ای دارای امنیّت و آرامش می‌باشد.

زن و مرد به دلیل تفاوت‌های فطری، هریک نقش خاص و متفاوت با دیگری را عهده‌دار می‌شوند. به همین جهت، اسلام در وظایف و تکالیف اجتماعی که قوامش به تعقّل یا احساس است، میان زن و مرد تفاوت‌هایی گذاشته است. ولایت، قضاوت و جنگ را که احتیاج مبرم به تعقّل و صلابت دارد، به مردان، پرستاری، پرورش نوباوگان و تدبیر خانه را به زنان واگذار نموده است (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۳۸۶)

گرچه زن و مرد به لحاظ انسان بودن، در پیشگاه خداوند هیچ امتیازی بر یکدیگر ندارند. (تساوی در حقوق معنوی) اما به لحاظ عمل به وظیفه، هریک به نسبت توانمندی خاصّ خود وظایفی خاص برعهده دارند و ملاک برتری هریک به دیگری در عمل کردن وظیفه، یعنی حفظ حدود و مرزهایی است که خداوند برای آنان معیّن کرده است؛ «انَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُم». (حجرات، آیه ۱۳). اسلام به بهترین وجه، به ندای وجدان و فطرت انسان در تمامی ابعاد آن پاسخ گفته است؛ و با توجه به این ندای فطری و نیازهای درونی زن و مرد، کاملاً عادلانه و با حفظ عزّتمندی هریک از آنان، مرزهای فعالیت و حقوق هر کدام را دقیقاً رعایت کرده است «انّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَو اُنْثی». (آل عمران، آیه ۱۹۵) یعنی عمل هیچ عمل کننده‌ای ضایع نمی‌شود.

زن و مرد در مقابل حقوق انسانی، کاملاً مساوی هستند و اجرشان محفوظ است. از طرف دیگر، با توجّه به اختلاف روحی و جسمی و خواسته و نیاز فطری آنان، می‌فرماید: «اَلرِّجالُ قوّامُونَ عَلیَ النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعضٍ و بِما اَنفَقُوا مِنْ اَمْوالِهِم» (نساء، آیه ۳۴) مردان سرپرست زنان‌اند، به سبب برتری‌هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعض دیگر قرار داده است و به دلیل هزینه مالی که انجام می‌دهند.

حضور اجتماعی زنان از منظر اسلام، به سه دسته تقسیم شده است:

  1. ممنوع: اموری که اسلام از شرکت و حضور زنان منع کرده است و با طبع و فطرت زنان سازگار نیست؛ همچون: حکومت، قضاوت، جنگ و کارهای سنگین و طاقت‌فرسای دیگر.
  2. واحب: اموری که اسلام نه تنها از حضور زنان با رعایت و حفظ حجاب و حقّ خانواده منع نکرده، بلکه در صورت ضرورت و نیاز اجتماع، واجب کرده است؛ چون تحصیل علوم و معارف الهی، تعلیم و تعلّم، پرستاری از بیماران و مجروحان، پزشکی مخصوص زنان، آموزش و پرورش دختران و نوباوگان و تمام کارهای خاصّ زنانه و هریک از ضرورت‌های اجتماعی دیگر؛ که اسلام نه تنها با کارکردن زنان مخالف نیست، بلکه آنان را به‌کار کردن، تشویق نموده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «سه چیز حجاب‌ها را پاره می‌کند و به پیشگاه عظمت حق می‌رسد:

  1. صدای گردش قلم دانشمند به هنگام نوشتن. (تلاش فرهنگی)
  2. صدای قدمهای مجاهدان در میدان جهاد. (تلاش دفاعی)
  3. صدای چرخِ ریسندگی، زنان پاکدامن. (تلاش اقتصادی)

ونیز فعالیت سالم اقتصادی زنان را در ردیف شریف‌ترین کارها دانسته است.

بنابراین، اساس یک اجتماع سربلند انسانی را، سه چیز تشکیل می‌دهد:

الف) دانش، ب)، جهاد، ج)، کار و کوشش.

  1. مباح: کارهایی که گرچه حضور زنان در آنها ممنوع نیست، اما زنان به انجام آنها تشویق هم نشده‌اند. اگر ضرورتی در کار نباشد، بهتر است کمتر حضور پیداکنند؛ که این دسته، نیاز به دقت زیاد و رعایت شئونات خانواده و اجتماع دارد.

اسلام برای این قسم هم حدّ و مرز معیّن کرده است، حضور زنان را به کلّی ممنوع نکرده، اما به آن‌ها سفارش کرده است تا ضرورت نباشد، از حضور در اجتماعات خارج از خانه پرهیز کنند.

اسلام بهترین و عالی‌ترین وظیفه را برای زنان، اهتمام به امور خانه و خانه‌داری دانسته است.

حضرت فاطمه زهرا (س)، الگوی زنان عالم فرمود: «نزدیک‌ترین حالات زن به خدا، آن است که ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نرود.» (قمی، منتهی الآمال، ص ۱۳۴). امام علی ص فرمود: «جِهادُ المَرْأَهِ حُسْنُ التّبعّل» (مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۲) جهاد زن، خوش شوهرداری کردن است.

استقلالی که زن در دارایی خود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را محترم شناخته است، در یونان و روم و ژرمن و تا چندی پیش هم در غالب کشورهای جهان وجود نداشت؛ یعنی زن مثل صغیر و مجنون از تصرّف در اموال خود، ممنوع بود. در انگلستان که سابقاً شخصیّت زن در شخصیت شوهر محو بود دو قانون، یکی در سال ۱۸۷۰ م و دیگری در سال ۱۸۸۲ م. به اسم «مالکیت زن شوهردار» از زن رفع حجر نمود. (شایگان، در شرح قانون مدنی ایران، ص ۳۶۶)؛ همین قانونِ اخلاق مسیحی را به‌کارخانه‌داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به‌کارخانه‌ها بکشانند و از نیروی کار ارزان آن‌ها ثروتمند شوند؛ اما تساوی حقوق زن و مرد، برای اوّلین بار در اعلامیه جهانی حقوقِ بشر که پس از جنگ جهانی دوم درسال ۱۹۴۸ م. از طرف سازمان ملل متّحد منتشر گشت، تساوی حقوق زن و مرد صریحاً اعلام شد؛ و درعمل ثابت شد که این تساوی تنها برای سوء استفاده از جنس زن بود.

«ویل دورانت»، فیلسوف و نویسنده معروف تاریخ تمدّن می‌گوید: «بزرگ‌ترین حادثه قرن بیستم، دگرگونی وضع زنان بوده است. تاریخ چنین تغییر تکان‌دهنده‌ای در مدتی به این کوتاهی کمتر دیده است. خانه مقدّس که پایه نظم اجتماعی ما بود، شیوه زناشوئی که مانع شهوت رانی و ناپایداری وضع انسان بود، قانون اخلاقی که ما را از «توحّش» به «تمدن» و آداب معاشرت رسانده بود، همه آشکارا در این انتقال پرآشوبی که همه رسوم و اشکال زندگی و تفکّر ما را فرا گرفته است، گرفتار شده؛ هنوز هم ناله متفکّران غربی از به‌هم خوردن نظم خانوادگی و سست شدن پایه ازدواج، از شانه خالی کردن جوانان از قبول مسؤولیت ازدواج، از منفور شدن حسّ مادری، از کاهش علاقه پدر و مادر، خصوصاً، مادر نسبت به فرزندان، از ابتذال زن دنیای امروز و جانشین شدن هوس‌های سطحی به جای عشق (محبّت و مودّت)، از افزایش روز افزون طلاق و… به گوش می‌رسد» (مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۵).

۳. راه‌کارهای قرآن و روایات برای تأمین امنیت اخلاقی زنان درجامعه

زنان نیمی از پیکر جامعه است شخصیت، رفتار، فرهنگ و اندیشه او بی گمان در شکل‌گیری جامعه انسانی نقش مهمی را ایفا می‌کند. آنچه به نقش‌آفرینی مثبت زنان در تحقق امنیت اخلاقی جامعه کمک شایانی می‌کند و باعث سالم‌سازی محیط زندگی می‌شود، رعایت اموری  در هنگام حضورشان در اجتماع است.

۱-۳. حفظ حریم‌ها در فعالیت‌های اجتماعی

از آموزه‌های دینی بر می‌آید که اسلام زنان را از شرکت در فعالیت‌های دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منع نمی‌کند.

به‌عنوان نمونه قرآنکریم می‌فرماید: «یأَیهُّا النَّبی إِذَا جَاءَک الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَک … فَبَایعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لهَنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» (ممتحنه، آیه ۱۲). «ای پیامبر، چون زنان باایمان نزد تو آیند که با این شرط به اتو بیعت کنند … با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.» و یا در جای دیگر می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ» (توبه، آیه ۷۱) «و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند که به‌کار های پسندیده وامی‌دارند و از کارهای ناپسند بازمی‌دارند.»

این آیات حکایت از آن دارند که حضور مثبت زنان در عرصه‌های سیاسی و مسائل اجتماعی، از جمله قضایایی است که از منظر اسلام مورد قبول بوده و تثبیت شده است. اما این حضور و فعالیت شروط مهمی دارد که عبارتند از رعایت حجاب و عفاف، مراعات مرز محرم و نامحرمی، عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد و ترک رابطه بیش از حد ضرورت با یکدیگر و نیز قرار گرفتن زن در نقشی که متناسب با ترکیب جسمانی و روانی آنان است.

یکی از الزامات مهم حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، همین التزام به رعایت حجاب و عفاف است تا حریم‌ها نگه داشته شود. حجاب به‌معنای پوشش بیرونی و عفاف به‌معنای پوشش درونی، دو عاملی هستند که باعث سلامت جامعه بوده، در صورت عدم رعایت، مشکلات و اثرات مخرب زیادی در جامعه به وجود خواهند آورد، لذا قرآن کریم به پیامبر اکرم دستور می‌دهد:

«یأَیهُّا النَّبی قُل لّأِزْوَاجِک وَ بَنَاتِک وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهْنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَالِک أَدْنی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ» (احزاب، آیه ۵۹)؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زن های مؤمنین بگو روسری‌ها و چادرهای خود را برخویش بیفکنند (که گردن، سینه، بازوان و ساق‌ها پوشیده شود) این (کار) نزدیک‌تر است به آنکه (به حجاب و عفت) شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار (فاجران) قرار نگیرند.

چون حجاب خواسته و امری فطری است، توجیه عقلی و منطقی دارد و خالق بشر که بر تمامی اسرار و رموز آفرینش آگاه است، زیبایی، امنیت، رشد وتعالی زن را در حجاب دانسته است. بنابراین، اصولاً پوشش، یک اصل است و این اصل در محیط‌های مختلف، متفاوت است؛ به‌طور مثال، کسی که برای جراحی به اتاق عمل می‌رود، باید لباس مخصوص آن محیط را بپوشد و یا فردی که در خانه مشغول فعالیت است، باید لباس محیط خود را بپوشد؛ لذا چه مردان و چه زنان که در جامعه فعالیت می‌کنند، باید لباسی بپوشند که در شأن خود و اجتماعی که درآن قرار گرفته‌اند، باشد تاهم به پاکی شناخته شوند و هم از تعرض و آزار افراد بیمار و آلوده در امان باشند و فضای فساد و زمینه جولان تبهکاران برچیده شود.

براساس پژوهش‌های دینی، تحقیقات مردم‌شناسانه و مطالعات روان‌شناسی، حجاب در سلامت روانی و مصونیت اجتماعی زنان تأثیر چشمگیری دارد. «کاوندی و فومنی، ۱۳۸۹).

حجاب و حریم اسلامی موجب کنترل غرایز، التهابات جنسی و جسمی و نیز مانع از معاشرت‌های بی‌بندوبار می‌گردد که همین امر سلامت اخلاقی جامعه را به ارمغان خواهد آورد. از این رو، قرآن کریم با منع اختلاط و ارتباط بیش از ضرورت زن و مرد نامحرم، به رعایت حریم در معاشرت با نامحرمان دستور می‌دهد و می‌فرماید: «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسْلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَالِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» (احزاب، آیه ۵۳)، وچون متاعی (از وسائل زندگی) از آنان (زنان پیامر) خواستید، از پشت پرده بخواهید که این کار پاکیزه‌تر است برای دل‌های شما و دل‌های آنان.»

بنابراین، یکی از مهم‌ترین و برترین راه‌های پیش‌گیری از جرائم و فساد اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی، رعایت حد و حدود در مواجه با افراد نامحرم و حجاب و پوشش اسلامی است، البته حفظ حریم‌ها در فعالیت‌های اجتماعی فقط به پوشیدن چادر و داشتن حجاب ظاهری منحصر نیست؛ بلکه هرگونه خلوت کردن با نامحرم، خروج از رفتارهای متین، رفاقت و اختلاط و شوخی کردن با نامحرم، مراقبت نکردن در لحن و محتوای سخن با نامحرمان و … از جمله مؤلفه‌های هستند که رعایت آن‌ها، حریم و فاصله میان زن و مرد در جامعه را حفظ می‌کند. «اسماعیلی و مهدیان، ۱۳۹۳، ص ۲۳، ۱۹۹» در این میان، ابتدا نقش برجسته و تأثیرگذار از آن زنان جامعه است.

اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملاً آگاه است. به همین جهت نهایت مراقبت را در برخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد، در عین این‌که به زنان اجازه شرکت در مساجد و محافل را می‌دهد که با رعایت آداب اسلامی و به همراه عفاف باشد.

پیغمبر (ص) در زمان حیات خویش اراده کرد که درِ ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان مجزا باشد. روزی اشاره به یکی از درها کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا الباب للنساء»؛ یعنی خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم. بعدها حضرت عمر (رض) صریحاً نهی کرد که مردان از آن در وارد شوند؛ و نیز می‌گویند پیغمبر اکرم (ص) دستور داد که شب هنگام که نماز تمام می‌شود اول زنان بیرون بروند بعد مردها. پیامبر دوست نمی‌داشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند؛ زیرا فتنه‌ها در همین اختلاط‌ها برمی‌خیزد. رسول خدا برای این‌که برخورد و اصطکاک رخ ندهد دستور می‌داد مردان از وسط و زنان از کنار کوچه یا خیابان بروند.» (مطهری، مسأله حجاب، ص ۲۱).

همچنین امیرالمؤمنین (ع) به فرزندش امام حسن (ع) چنین توصیه فرمودند: «و اکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن فان شده الحجاب ابقی علیهن و لیس خروجهن باشد من ادخالک علیهن من لا یوثق به علیهن و ان استطعت ان لایعرفن غیرک فافعل» (همان، ص ۲۳۵)؛ یعنی تا می‌توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه زن را حفـظ نمی‌کند. همانطـورکه بیـرون رفتن آنان از خانه و معاشـرت با مـردان بیگانه در خارج خانه برای‌شان مضر و خطرناک است. وارد کردن تو مرد بیگانه را بر او در داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که جز تو مرد دیگری را نشناسد چنین کن.

۳-۲. پرهیز از تبدیل آراستگی و زیبایی به ابتذال اخلاقی

اصل گرایش به زیبایی و زیبادوستی امر فطری است؛ ولی آنچه که در اسلام ممنوع شمرده شده است، فتنه، فساد و ابتذال اخلاقی از مسیر آرایش تن و پوشش ظاهری است که این امر یکی از بسترهای ناامنی اخلاقی در جامعه می‌باشد. در حقیقت، آنچه مطلوب دین و پسند عقل می‌باشد، آراستگی و پوشش مناسب است، نه آرایش و پوشش توأم با ابتذال و انحراف؛ چرا که خروج از دایره آراستگی و پوشش نامناسب، نشانه اختلالات روحی و آشفتگی درونی است.

ابتذال، انحراف و انحطاط آن زمانی است که مقوله آرایش و زیباسازی و لباس و امثال آن، خارج از دایره خانواده و مشغله اصلی زنان در زندگی گردد و آن‌ها را از وظایف اصلی مادری و همسری غافل و دور سازد. مصرف بی‌حد و مرز و پرضرر از لوازم آرایشی و پوشیدن لباس‌های نازک و بدن‌نما با الگوهای غربی، در مقابل چشمان پر اضطراب جوانان، سلاح برنده‌ای است که به آسانی ذهن دل و دنیای افراد جامعه را به خود مشغول می‌سازد و در این مسیر، همت‌ها و سرمایه‌های فکری و مالی تباه می‌گردد.

سرمایه‌داران بزرگ، سیاست‌مداران خبیث و پلید و گردانندگان دستگاه‌های مخفی استکباری، برای کسب سود بیشتر، به تولید لوازم مصرفی آرایشی برای زنان و کشاندن آن‌ها به ابتذال و وابستگی روی آورده‌اند تا علاوه برسست کردن بنیان، خانواده‌ها، مردان و زنان آن جامعه را از اندیشیدن، تصمیم صحیح و خلاقیت دور کنند.

توجه بیش از اندازه به آرایش و تجمل، زنان را به مصرف‌گرایی لجام‌گسیخته و ابتذال اخلاقی می‌کشاند و آن‌ها را از واقعیات زندگی و دنیای معنویت دور می‌سازد.

۳-۳. پرهیز از خودآرایی در مقابل مردان

خودنمایی و عرضه زیبایی‌های ظاهری درمقابل چشمان هوس‌آلود دیگران، یکی از عوامل بروز ناامنی اخلاقی در جامعه از جانب زنان است. به این جهت قرآن کریم در راستای سالم‌سازی محیط اجتماعی، به زنان دستور می‌دهد که در هنگام معاشرت و حضور در جامعه، برحفظ زینت‌ها و زیبایی‌های خود کوشا باشند و می‌فرماید: «وَ قَرْنَ فی بُیوتِکنَّ وَ لَا تَبرَّجْنَ تَبرَّجَ الْجَهِلِیهِ الْأُولی» (احزاب، آیه ۳۳)؛ و با (وقار) در خانه‌های‌تان قرار گیرید و (درمیان مردم) همانند ظهور (زن‌ها) در دوران جاهلیت نخستین (باآرایش و زینت بدون رعایت حجاب) ظاهر نشوید.

«تبرّج»‌ به‌معنای آشکار شدن در برابر مردم است و از ماده «برج» گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است. منظور از «جاهلیّت اولی» همان جاهلیتی است که مقارن با عصر پیامبر اکرم (ص) بوده و همانگونه در تاریخ آمده است در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری‌های خود را به پشت سر می‌انداختند، به‌طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره‌های آن‌ها نمایان بود و به این ترتیب، قرآن همسران پیامبر را از این‌گونه اعمال بازمی‌دارد. بدون شک این یک حکم عام است و تکیه آیات بر زنان پیامبر به‌عنوان تأکید بیشتر است (مکارم شیرازی و همکاران، ۱۳۷۴، ص ۲۹۰).

اسلام باعنایت به ارزش بسیار بالای حیا، عفت و غیرت در جامعه اسلامی، به کنترل نگاه حضور در مجامع عمومی و معابر همگانی و… حساسیت دارد و دستور می‌دهد: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یحَفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بخِمُرِهِنَّ عَلی جُیوبهِنَّ وَ لَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ …» (نور، آیه ۳۱).

«و به زنان با ایمان بگو که چشمان خودرا (از نگاه به عورت غیر و بدن مرد اجنبی) فرو بندد و عورت‌های خود را (تمام بدن را غیر از صورت و دست‌ها، از این که در معرض دید اجنبی قرارگیرد) حفظ کنند و زیور و زینت خود و جاهای آن را مانند (گردن، سینه، موهای سر، بازوان و ساق‌های پا) آشکار نسازند، جز آنچه (برحسب ضرورت عرفی) پیداست مانند (لباس‌های رو و صورت و دست‌ها) و باید روسری‌های خود را بر روی گریبان‌ها بزنند (تا گردن و سینه پوشانده شود) و زیور و (جاهای زیور) را برکسی آشکار نسازند، جز برشوهر یا پدر یا پدر شوهرشان…

بنابراین، یکی از راه‌های حفظ عفّت در جامعه اسلامی، نهان کردن زینت و جذابیت‌های ظاهری از سوی زنان می‌باشد؛ چرا که آشکار نمودن زینت‌ها و در معرض قرار دادن جذابیت‌های جسمی، بر تشدید التهاب و تشنگی جنسی جوانان می‌افزاید و همین امر برای ایجاد ناامنی اخلاقی و بروز مفاسد اجتماعی در جامعه کافی است.

۳-۴. توجه به زیبایی‌های واقعی

اگرچه جمال و آراستگی ظاهری، افراد را محبوب و دل‌خواه مردم می‌نماید؛ ولی دلرباترین جمال از منظر اسلام، جمال ایمان امام جواد (ع) فرمود: «اللّهم زینا بزینه الایمان واجعلنا هداه مهدیین» (کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۵۴۸).

علم،‌ حیا، ادب، اخلاق و سجایای انسانی است. این جمال است که انسان را کمال حقیقی و عزت واقعی می‌بخشد. براین مبنا، زنان جامعه ما باید برخلاف غربی‌ها که فقط به فکر ظاهر و صورت‌اند، به باطن و سیرت اهمیت بدهند و در کنار زیبایی ظاهری، زیبایی‌های معنوی را نیز به‌دست آورند.

همگان می‌دانند که برخی از زنان و مردان در کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی، ظاهری جذاب؛ ولی باطنی لجن‌آلود و حیله‌گر دارند از این جهت، هراندازه آنان بر ظاهر خود توجه می‌کنند، چندین برابر از انسانیت و معنویت دور می‌شوند؛ زیرا واقعیت این است که برخی از انسان‌ها با توجه افراطی به جسم و لذت‌های ظاهری، از باطن و روح انسانی و لذت‌های معنوی غافل می‌گردند و سر انجام، با تقویت شخصیت شهوانی خود، به‌سمت حیوانیت، عصیان وگ ریز از همه سنت‌ها و مقدسات سوق داده می‌شوند. امام علی (ع) درباره زنان و امنیت اخلاقی جامعه هشدار داده است و می‌فرماید: «إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْفَسَادُ فی‌ها (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص ۴۰۸)؛ «همّت وتلاش زنان برای دستیابی به زینت زندگی دنیا و فساد و تباهی درآن است.»

قرآن نیز سبک زندگی این افراد را یادآور شده و فرموده است: «یعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحْیوهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاَخِرَهِ هُمْ غَافِلُون» (روم، آیه ۷)، «آن‌ها ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند (آنچه حس می‌کنند و از آن برخوردارند، در نزد آنها هدف است و اصالت دارد) و از (زندگانی) آخرت (که نتیجه واقعی زندگی دنیاست) سخت غافل‌اند.»

 ۳-۵. امر به معروف و نهی از منکر توسط زنان

یکی دیگر از راه‌کارهای تحقق امنیت اخلاقی در جامعه، دلسوزی و دعوت به خوبی‌ها و بازداری از بدی‌ها توسط افراد مؤمن و دلسوز می‌باشد که این مسؤولیت بر دوش زنان نیز سنگینی می‌کند. آن‌ها نیز باید دراین باره احساس وظیفه کنند.

اقتضای این وظیفه آن است که خوبی‌ها و فضایل را تنها برای خود نخواهند؛ بلکه بکوشند خوبی‌ها را در سطح جامعه و جهان گسترش داده زشتی‌ها و بدی‌ها را از میان بردارند، به همین جهت در یک جامعه، شهر یا روستا همگی باید فضای محیط زندگی را پاکیزه نگهدارند.

پاک از آنچه بیماری جسم به وجود می‌آورد (بهداشت تن) و پاکیزه از آنچه بیماری جان وروح را تولید می‌کند (بهداشت روان). از این‌رو، به نظر می‌رسد که «امربه معروف ونهی ازمنکر»، سازمان بهداشت روان و اخلاق در جامعه اسلامی است و خدای سبحان حضور زنان و مردان را در این سازمان واجب ساخته و فرموده است: «وَ لْتَکن مِّنکمْ أُمَّهٌ یدْعُونَ إِلی الخْیرْ وَ یأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَ أُوْلَئک هُمُ الْمُفْلِحُون» (آل عمران، آیه ۱۰۴)، باید ازمیان شما، جمعی دعوت به نیکی وامر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همه رستگارانند.

در آیه فوق دستور داده شده که همواره در میان مسلمانان باید امتی باشند که این دو وظیفه بزرگ اجتماعی را انجام دهند: مردم را به نیکی‌ها دعوت کنند واز بدی‌ها باز دارند و درپایان آیه تصریح می‌کند که فلاح و رستگاری تنها از این راه ممکن است.

در باره اهمیت، ضرورت و آثار این فریضه الهی سخن بسیار گفته شده است؛ لکن با تمام این تلاش‌ها، هنوز این واجب دینی در سبک زندگی اسلامی جایگاه خود را نیافته است، در حالی که برخی از آیات قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را از ویژگی‌های پیامبران و مؤمنان (زن و مرد) می‌داند. (اعراف، آیه ۱۵۷؛ حج، آیه ۴۱؛ توبه، آیه ۱۱۲؛ آل عمران، آیه ۱۱۴) و اصرار دارد که در هر جامعه‌ای از میان مردم، گروه‌های آمر به معروف و ناهی از منکر تشکیل گردد تا افراد را به نیکی دعوت و از کار بد نهی نماید. (آل عمران، آیه ۱۰۴).

روایات نیز برای امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خاصی قائل شده است. به گونه‌ای که پیامبر اسلام کسی را که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول او و کتاب وی قلمداد کرده است. (نوری، ۱۴۰۸، ص ۱۷۹) و نیز امر به معروف و نهی از منکر نشانه دین‌داری و حیات افراد به‌حساب آمده است. (حرّ عاملی، ۱۴۹۰، ص ۳۹۹).

بهترین ثمره‌ای «امربه معروف و نهی از منکر»، اصلاح و تصحیح اخلاق و حفظ فرهنگ عمومی جامعه می‌باشد؛ چون نظارت عمومی و دیده‌بانی جمعی توسط افراد جامعه، زمینه ایجاد و رشد افکار انحرافی و رفتارهای ناهنجار را از بین می‌برد و باعث می‌شود ارزش‌ها و هنجارها در جامعه باقی مانده و روز به روز جلوه و تجلّی بیشتر پیدا کنند. به فرموده علامه طباطبایی: «دعوت به خیر، اعتقاد به حق را به وسیله تلقین و یاد آوری در دل‌ها تثبیت می‌کند و امر به معروف و نهی از منکر از ظهور عواملی که مانع رسوخ اعتقادات حق در نفوس جامعه است، جلوگیری می‌کند» (طباطبایی، ۱۳۷۸، ص ۱۳۱).

 نتیجه‌گیری

از تحقیق حاضر نتایج زیر به‌دست می‌آید:

امنیت اخلاقی و اجتماعی ابعاد مختلف زندگی انسان را در برمی‌گیرد و از رعایت پرهیزکاری در نگاه آغاز شده و گستره‌های دیگر نظیر رعایت حفظ حریم‌ها در فعالیت‌های اجتماعی، پرهیز از تبدیل آراستگی و زیبایی به ابتذال اخلاقی، پرهیز از تبرّج در مقابل مردان و… را شامل می‌شود.

الگوبرداری از سیره ائمه معصومین (ع) از مهم‌ترین راه‌هایی است که زنان می‌توانند از طریق آن امنیت اخلاقی را در جامعه ایجاد کنند که مهم‌ترین راه وصول به آن حجاب و پوشش اسلامی و آزادی فرهنگی برای بانوان می‌باشد. به همان اندازه که ریشه‌های عفاف در روح انسان تقویت شود، قطعاً نوع نگاه آن‌ها به فضائل اخلاقی عمیق‌تر می‌شود و از رذائل اخلاقی دوری می‌نمایند.

یکی از فضائل اخلاقی پاک‌دامنی و عفت است که این سجیه اخلاقی برحجاب نظارت مستقیم دارد در شریعت محمدی (ص) اهمیت فوق العاده‌ای به مسأله عفت و پاکدامنی داده شده است که با توجه به آیات الهی و روایات اهلبیت عصمت و طهارت (ع) و با عمل به این رهنمودها و دستورات، عفاف عمومی و سلامت اجتماعی تضمین می‌گردد.

گستره و ابعاد عفاف در قرآن کریم شامل عرصه رفتار فردی اجتماعی، کنترل نگاه‌های حرام، تبرّج و دوری از مصافحه و احتلاط با نامحرمان و کیفیت و محتوا در گفتار و… بوده که در نهایت با حجاب ارتباط نزدیکی دارند و کامل‌کننده هم هستند. پوشش یک بعد و یک عرصه از عفاف است و رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند و برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند.

سلوک رفتاری توأم با وقار در انتخاب لباس و پوشش، از عفاف درونی خبر می‌دهد و از طرفی نوع پوشش و لباس انسان، در شخصیت روحی، روانی، فرهنگی و دینی فرد مؤثر است. از این‌جاست که قرآن کریم زنانی را که در بهشت جای دارند به مروارید محجوب تشبیه کرده است./

دکتر سید عزت‌الله احمدی

ملکه یعـقوبی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.