یک روز به طور ناگهانی زودتر از معمول از سرکار به خانه بازگشتم…
زن ۵۲ ساله با بیان اینکه در طول ۳ دهه زندگی با همسرم جز رنج و بدبختی چیز دیگری ندیدم .
او به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد توضیح داد: ۲۲ ساله بودم که با «اردلان» ازدواج کردم چرا که پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و من هم بیشتر از مقطع ابتدایی درس نخوانده بودم هنوز یک ماه از مراسم عقدکنان نگذشته بود که روزی همسرم با یک بهانه واهی مرا به شدت کتک زد.
آن زمان به ناچار از نامزدم شکایت کردم وقتی دادگاه از من شاهد خواست برادر شوهرم به دادگاه آمد و علیه برادرش شهادت داد که اخلاق و رفتار پرخاشگرانهای دارد! همین موضوع باعث شد تا اردلان کینه برادرش را به دل بگیرد و به فکر انتقامجویی باشد.
او بالاخره مانند عقرب نیش خودش را زد و با سخنچینی و دروغگویی زندگی دختر برادرش را از هم پاشید و او را مطلقه کرد با وجود این من به زندگی با او ادامه دادم و صاحب یک پسر و دختر شدم که اکنون پسرم ۲۳ ساله و دخترم ۱۵ ساله است.
هنگامی که دخترم را باردار بودم آنقدر کتک خوردم و دچار ناراحتی های روحی و روانی شدم که جنینم دچار ضایعه نخاعی شد.
بعد از آن که دخترم به دنیا آمد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت اما همه این درمانها بیهوده بود و در نهایت «فریده» از کمر به پایین فلج شد این درحالی بود که ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم و به ناچار هر سال منزل اجارهای را تغییر میدادیم.
چرا که همسرم نمیتوانست اجاره صاحبخانهها را پرداخت کند و آنها هم ما را بیرون میکردند حتی مدتی مجبور شدیم در یک مغازه زندگی کنیم تا اینکه به کمک آشنایان و خیّران دخترم را به مرکز نگهداری معلولان سپردیم تا کمی از مشکلاتمان کاسته شود از سوی دیگر نیز پسرم به خاطر فشارهای شدید روحی و روانی دچار بیماریهای اعصاب شده است و اکنون بیکار و علاف روزگارش را سپری میکند و مرا نیز کتک میزند.
شوهرم آخرین بار به دیدن مرد همسایه رفت و دیگر برنگشت
از سوی دیگر همسرم نیز سرگذر نمیرفت و بیکار بود به همین خاطر با ارثیه پدریام یک دستگاه پراید خریدم تا با آن مسافرکشی کند و هزینه های زندگی را بپردازد.
اما خیلی زود متوجه شدم که او نه تنها با این خودرو کار نمیکند بلکه مدام زنان غریبه را سوار میکند و شیوه خیانت را در پیش گرفته است.
دیگر نمیتوانستم رفتارهای زشت و زننده او را تحمل کنم به همین دلیل یک روز به طور ناگهانی زودتر از معمول از سرکار به خانه بازگشتم و زن غریبهای را در منزلم دیدم بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و آنها را به کلانتری آوردم ولی باز هم برای حفظ این زندگی مشترک از خیانت او چشم پوشیدم و رضایت دادم اما باز هم همسرم دست از این رفتارهای ناشایست برنداشت تا اینکه من هم تصمیم به طلاق گرفتم و …
چرا شوهرم باید این بلا رو سر من بیاره؟ من چی کم گذاشته بودم مگه؟
شایان ذکر است به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) بررسیهای کارشناسی مشاوران دایره مددکاری اجتماعی کلانتری درباره ادعاهای این زن میانسال آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰