?>
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 مرداد 1402 - 17:12
کد خبر : 15737

تاریخچه حیرت انگیز جنگ های ایران باستان و یونان

تاریخچه حیرت انگیز جنگ های ایران باستان و یونان

جنگ  میان  یونان و ایران بیش از نیم قرن طول کشید و در سراسر مدیترانه شرقی جریان داشت. در این جنگ طولانی صدها هزار سرباز در نبردهایی با هم جنگیدند که سرنوشت نه تنها ملت ها یا دولت شهرها را تعیین می کند، بلکه سرنوشت آینده تمدن غرب و خاورمیانه را نیز تعیین می کند.

جنگ  میان  یونان و ایران بیش از نیم قرن طول کشید و در سراسر مدیترانه شرقی جریان داشت.

در این جنگ طولانی صدها هزار سرباز در نبردهایی با هم جنگیدند که سرنوشت نه تنها ملت ها یا دولت شهرها را تعیین می کند، بلکه سرنوشت آینده تمدن غرب و خاورمیانه را نیز تعیین می کند.

دانستنی های سایت چمدون تقدیم می کند .از قبل از شورش ایونی تا پس از جنگ های لیگ دلیان، در اینجا جدول زمانی جنگ های یونان و ایران آورده شده است.

گسترش هخامنشیان (فارسی) قبل از درگیری (۵۵۹-۵۰۰ پ.م.)

پرتره کوروش کبیر
کوروش کبیر، اثر ایگیدیوس پائولوس دومنیل، ۱۷۲۱-۱۷۳۵، از طریق موزه بریتانیا

 

در سال ۵۵۹ پیش از میلاد، کوروش دوم سلسله هخامنشیان را تأسیس کرد و بلافاصله به گسترش قلمرو خود پرداخت. پادشاهی لیدیا که دولت شهرهای یونان را در سواحل ایونی (خط ساحلی غرب ترکیه امروزی) تحت سلطه خود درآورده بود.

 آغاز سلطنت داریوش 

داریوش یک عود سوز جزئیات نقش برجسته حیاط
داریوش اول با عود سوز، نقش برجسته، خزانه تخت جمشید، اواخر ششم تا اوایل پنجم پیش از میلاد، در موزه معماری تهران، از طریق بریتانیکا

 

در دوران سلطنت داریوش اول ، امپراتوری هخامنشی بیش از پیش گسترش یافت و بوروکراسی و ارتش بهبود یافت. امپراتوری هخامنشی با منابع انبوه و منابع عظیم نیروی انسانی، توسط بسیاری از مورخان به عنوان اولین ابرقدرت جهان شناخته می شد.

پنج ملکه قدرتمند امپراتوری ایران از آتوسا تا …

جنگ آغاز می شود،داریوش برای حمله به یونان آماده می شود  

 

داریوش دستور ساخت یک پل پانتونی را بر روی بسفر داد. اما اولین اهداف داریوش شمال یونان بود. او ابتدا به سکاها حمله کرد ، در فرآیند فتح ترکیه شرقی و بخش هایی از اوکراین فعلی.

 

آغاز جنگ در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد: ایران به جزایر یونان حمله می کند

 

جزایر لیمنوس و ایمنوس در دریای اژه شمالی مورد حمله و اشغال پارسیان قرار گرفت. این به ایرانیان کمک کرد تا عرضه غلات از دریای سیاه را کنترل کنند. جزیره ناکسوس در سیکلاد نیز هدف تسخیر ایرانیان بود. در سال ۴۹۹، آریستاگوراس، ظالم شهر یونانی یونانی میلتوس، تلاش کرد تا ناکسوس را با حمایت داریوش و ایرانیان محاصره کند. محاصره شکست خورد .

شورش  ایونی (۴۹۹ – ۴۹۳ قبل از میلاد)

نقشه یونان باستان
نقشه ای از یونان باستان که سرزمین اصلی یونان، جزایر و ایونیا را نشان می دهد. تصویر از طریق دایره المعارف بریتانیکا

 

شهرهای یونانی ایونی توسط مستبدانی اداره می شدند که مدیون خراج و وفاداری به ایرانیان بودند. پس از تلاش ناموفق برای تصرف ناکسوس، آریستاگوراس، که این اکسپدیشن را ترویج می کرد، از انتقام جویی ایرانیان می ترسید. او به همراه پدر همسرش هیستیائوس، حکومت مشروطه را در میلتوس اعلام کرد و ظالمان را از سایر ایالتشهرها بیرون کرد.

ادیان اسرار آمیز یونان باستان که انسان را حیرت زده می کند

 

۴۹۸ قبل از میلاد: جنگ در می گیرد

 

آریستاگوراس با کشتی به سرزمین اصلی یونان رفت و به دنبال کمک بود. اسپارتها او را نپذیرفتند، اما آتنی‌ها قول دادند که ۲۰ ترییر بفرستند، و ارتریایی‌ها ۵ قبرس. این اقدام باعث شورش در جاهای دیگر شد. یونانیان در ایالت های کاریا، بسفر، هلسپونت و قبرس علیه ایرانیان قیام کنند.

۴۹۷ – ۴۹۶ قبل از میلاد : پارس ها قبرس را پس گرفتند

 

سه گروه ارتش فارس برای مقابله با قیام ها اعزام شدند. ایرانیان ابتدا بر بازپس گیری کنترل قبرس تمرکز کردند. اگرچه در نبرد ناوگان به شورشیان شکست خوردند، اما یونانیان قبرس را در خشکی شکست دادند و آخرین دژ یونانی در جزیره در سال ۴۹۶ قبل از میلاد تسلیم شد.

۴۹۶ – ۴۹۳ قبل از میلاد: شورش ایونیا سرکوب شد

 

اگرچه دو گروه ارتش ایرانی با شکست در دست کاریان ها به تأخیر افتادند ، توانستند کنترل بسفر و هلسپونت را دوباره به دست گیرند. با ناوگان بزرگی از کشتی‌هایی که از فینیقیه، مصر و قبرس به خدمت گرفته شده بودند، ایرانیان به پیروزی قاطعی در دریا دست یافتند و سپس به طور سیستماتیک کنترل دولت شهرهای شورشی در ساحل را به دست گرفتند. میلتوس در سال ۴۹۴ قبل از میلاد تصرف شد و شورش ایونی در سال ۴۹۳ قبل از میلاد به طور کامل خنثی شد.

اولین یورش ایرانیان به یونان (۴۹۲ – ۴۹۰ قبل از میلاد)

آمفورا جنگ های ایرانی یونانی
آمفورایی که یک هوپلیت یونانی را در نبرد با یک سرباز ایرانی، از طریق موزه هنر متروپولیتن به تصویر می‌کشد.

 

پس از شورش ایونی، ایرانیان تدارک حمله به سرزمین یونان و آرام کردن یونانیان را فراهم کردند. 

لشکرکشی مردونیوس در سال ۴۹۲. قبل از میلاد 

 

قبل از اینکه یونان مستقیماً مورد حمله قرار گیرد، باید در نواحی اطراف آماده سازی می شد. داماد داریوش، مردونیوس، این تلاش را در سال ۴۹۲ پیش از میلاد رهبری کرد. او دوباره به تراکیا که یوغ کنترل ایران را کنار گذاشته بود، حمله کرد و مقدونیه را که تابع ایران بود، کاملاً تحت سلطه خود در آورد.

عجائب هفتگانه جهان که باید از نو بشناسید

ناوگان مردونیوس به تاسوس رفت و جزیره را تحت سلطه خود درآورد، اما پس از آن فاجعه رخ داد و ناوگان در طوفان شدیدی گرفتار شد که بسیاری از کشتی‌ها را نابود کرد و هزاران نفر را غرق کرد.

 

علیرغم این مشکلات و همچنین مشکل داشتن با یک قبیله محلی تراکیا، بریگی ها، این کارزار در مجموع موفقیت آمیز بود، زیرا رویکردهای استراتژیک به یونان را تضمین کرده بود.

داریوش دیپلماسی را امتحان کرد (۴۹۱ قبل از میلاد)

 

قبل از حمله کامل ایرانیان به سرزمین یونان، داریوش می خواست متحدانی را در یونان به دست آورد. او دیپلمات هایی را به هر یک از ایالت-شهرها فرستاد و درخواست «خاک و آب» کرد – روشی سنتی برای درخواست تسلیم. بسیاری از ایالت ها از ترس خشم ایرانیان این پیشنهاد را پذیرفتند. آتن دیپلمات ها را محاکمه کرد و آنها را اعدام کرد، در حالی که اسپارتی ها به سادگی آنها را به پایین چاه انداختند.

لشکرکشی اصلی

یونانی تریرم المپیاس
“المپیاس”؛ بازسازی یک ترییر یونانی، ۱۹۸۷، از طریق نیروی دریایی یونان

 

دومین و اصلی ترین لشکرکشی در سال ۴۹۰ قبل از میلاد به راه افتاد و تحت فرمان یک مادها به نام داتیس و آرتافرنس، پسر یک ساتراپ قدرتمند بود. اولین هدف جزیره رودس، درست در سواحل جنوبی ایونیا بود. ایرانیان تلاش کردند شهر لیندوس را محاصره کنند اما موفق نشدند.

ناکسوس  به ارتریا

 

جزیره ناکسوس در سیکلادس اولین قربانی ایرانیان بود. شهرک ها سوختند و جمعیت یا به کوه ها گریختند یا به بردگی گرفتند.

 

هدف بعدی جزیره دلوس بود، اما پس از نشان دادن قدرت خود، داتیس نیازی به تخریب شهرک ها احساس نکرد. سپس ناوگان از طریق جزیره سیکلادس عبور کرد و گروگان ها و نیروها را گرفت تا اینکه به شهر Karystos در Euboea، سرزمین اصلی یونان رسیدند. شهر از تسلیم گروگان ها خودداری کرد و تا زمانی که رهبران به ایرانیان تسلیم شدند ویران شد.

 

اولین شهر بزرگی که ایرانی ها با آن مواجه شدند اریتریا بود که محاصره شد. پس از شش (یا هفت) روز، شهر تسخیر شد، ویران شد و جمعیت به بردگی کشیده شد.

نبرد ماراتون 

ماراتن جنگ های یونانی ایرانی
قهرمانان نبرد ماراتون، نقاشی شده توسط ژرژ روچگروس، c. ۱۸۵۹–۱۹۳۸، از طریق Wikimedia Commons

 

حرکت بعدی پارس ها فرود آمدن ارتش بود. آنها ساحل ماراتون را انتخاب کردند ، جایی که با ارتش یونانی، عمدتاً از آتن، مواجه شدند. پنج روز بن بست آغاز شد. اگرچه ایرانی ها بیش از ۲ به ۱ از یونانی ها بیشتر بودند، اما تصمیم گرفتند که سربازان خود را بر روی کشتی های خود بارگیری کنند و مکان دیگری را برای فرود انتخاب کنند. با این حال، هنگامی که سواره نظام بارگیری شد، یونانی ها حمله کردند و قبل از دستیابی به یک پیروزی قاطع، جناح های ایرانی را شکست دادند و هر گونه امیدی را که ایرانی ها برای ادامه لشکرکشی داشتند در هم شکستند.

اینتربلوم (۴۹۰ – ۴۸۰ قبل از میلاد) 

حکاکی رنگی de jode xerxes
حکاکی دست‌رنگ از خشایارشا اول، منتشر شده توسط جرارد دو جود، در حدود ۱۵۸۵، موزه بریتانیا

 

پس از شکست ایران، مشخص شد که برای شکست دادن دولت شهرهای یونان، به ویژه در صورت متحد شدن، به نیروی تسلیحات بسیار بیشتری نیاز است. داریوش شروع به ساختن ارتش عظیمی برای انجام این وظیفه کرد. با این حال داریوش در سال ۴۸۶ درگذشت و پسرش خشایارشا یکم به ساختن ادامه داد. در سال ۴۸۱ قبل از میلاد، ساخت و ساز کامل شد و خشایارشا حرکت به سمت یونان را آغاز کرد .

دومین حمله ایرانیان به یونان (۴۸۰-۴۷۹ ق.م.)

 

دومین حمله ایرانیان به یونان اوج درگیری را نشان خواهد داد. خشایارشا با ارتشی ده برابر بزرگتر از ارتش داریوش، کاملاً مطمئن بود. ارتش ایران از هلسپونت بر روی دو پل پانتونی عظیم عبور کرد. مورخان مدرن ارتش را حدود ۲۰۰۰۰۰ سرباز تخمین می زنند که توسط ناوگانی بین ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ سه گانه پشتیبانی می شود.

اوت  ۴۸۰ قبل از میلاد: نبرد ترموپیل

نقاشی دیوید لئونیداس ترموپیل
لئونیداس در ترموپیل، اثر ژاک لوئیس دیوید، ۱۸۱۴، از طریق لوور

 

یونانی ها تصمیم گرفتند از گذرگاه باریک ترموپیل دفاع کنند زیرا گلوگاه برتری عددی ارتش ایران را کاهش می داد. به رهبری پادشاه اسپارتی لئونیداس، چندین هزار نفر از هوپلیت یونانی به مدت دو روز از این پاسگاه دفاع کردند. پس از اطلاع از اینکه ایرانیان در شرف دور زدن نیروهای یونانی هستند. لئونیداس نیروی اصلی یونانی را اخراج کرد و در کنار ۳۰۰ جنگجوی اسپارتی و ۷۰۰ تسپیایی در عقب ماند تا پیشروی ایرانیان را به تأخیر بیندازد. در روز سوم، ایرانیان ترموپیل را گرفتند و لئونیداس و سپاهیانش را کشتند.

نبرد آرتمیزیوم

 

در حالی که نبرد ترموپیل در حال انجام بود، ناوگان یونانی متشکل از ۲۷۱ تریری از تنگه آرتمیزیم دفاع کردند و از جناح یونانی در ترموپیل محافظت کردند. پس از شکست در ترموپیل، ناوگان یونانی که به شدت آسیب دیده بود عقب نشینی کرد.

 

 

سپتامبر ۴۸۰ قبل از میلاد: تخریب آتن و نبرد سالامیس

سالامی جنگ های ایرانی یونانی
تصویر یک هنرمند از نبرد سالامیس. تصویر از طریق بی بی سی

 

پس از دستیابی به تقریباً تمام شمال یونان، ایرانیان آتن را سوزاندند. آنها همچنین امیدوار بودند که بتوانند با نابود کردن ناوگان یونان، یونانی را مجبور به تسلیم کنند. ناوگان یونانی تحت رهبری تمیستوکلس به سمت تنگه سالامیس مستقیماً در سواحل غرب آتن عقب نشینی کرد. در اینجا اعداد ایرانی علیه ناوگان مهاجم که در تلاش برای مانور بودند، کار کردند. یونانیان پس از انهدام ۲۰۰ کشتی ایرانی، پیروزی قاطعی را به دست آوردند.

ژوئن  ۴۷۹ قبل از میلاد: نبردهای Plataea و Mycale

تصویر نبرد plataea
تصویری از نبرد Plataea در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، از طریق akg-images / انتشارات Osprey / پیتر دنیس

 

ارتش ایران تلاش کرد یونانیان را به بیرون بکشاند تا ایرانیان بتوانند از سواره نظام خود استفاده کنند. آنها در شمال رودخانه کوچکی در نزدیکی شهر Plataea اردو زدند. ارتش یونان، که به شدت از تعداد آنها بیشتر بود، تلاش کرد تا بر ایرانی ها غلبه کند، اما در فضای باز گرفتار شده و از هم جدا شدند. علیرغم اشتباه تاکتیکی، هوپلیت های یونانی برای پیاده نظام ایرانی بسیار قدرتمندتر از آن بودند که بتوانند با آن مقابله کنند و ارتش ایران در نبرد Plataea درهم شکست.

 

چند روز بعد، احتمالاً با الهام از اخبار آنچه در آن سوی دریای اژه اتفاق می‌افتد، یک ارتش یونانی در Mycale در آسیای صغیر، ارتش ایرانی را که برای مقابله با آنها فرستاده شده بود، شکست داد. یونانیان با کمک یونانیان یونیایی که علیه فرماندهان ایرانی خود روی آوردند، اردوگاه ایرانیان را به تصرف خود درآوردند و کشتی های ایرانی باقی مانده را در نبرد سرنوشت ساز دیگری سوزاندند.

۴۷۹ق.م: سستوس

 

پس از پیروزی در Plataea و Mycale، جنگ یونان و ایران نقطه عطف بزرگی را شاهد بود و یونانیان به حمله پرداختند. آتنی ها شهر سستوس را محاصره کردند و در تلاشی برای جلوگیری از دسترسی ایرانیان به هلسپونت، شهر سستوس را تصرف کردند.

 

 

۴۷۸ پ.م: بیزانس

ماراتن نبرد جاویدان ایرانی نقش برجسته تخت جمشید
جاودانه‌هایی از فریز کمانداران از شوش، حدود. ۵۱۰ قبل از میلاد، از طریق موزه لوور، پاریس

 

سال بعد، یونانیان به سمت بیزانس حرکت کردند که پس از محاصره شهر، آن را به تصرف خود درآوردند. با کنترل سستوس و بیزانس، هلسپونت و بسفر عملاً از ایرانیان محروم شدند. این اقدام به دومین تلاش برای حمله به یونان پایان داد.

جنگ های لیگ دلیان (۴۷۷ – ۴۴۹ قبل از میلاد) 

 

پس از تلاش نافرجام خشایارشا برای تسلط بر یونان، یونانی ها دست به حمله زدند.

 ۴۶۶ ق .م: نبرد اوریمدون

 

در سواحل جنوبی ترکیه امروزی، ایرانیان شروع به بازسازی ناوگان خود کردند. این ناوگان توسط یونانی ها منهدم شد و یونانی ها به آن حمله کردند و آن را منهدم کردند. حدود ۲۰۰ کشتی ایرانی اسیر یا نابود شدند.

دهه ۴۶۰ قبل از میلاد: شورش مصر

 

در اواسط دهه ۴۸۰ قبل از میلاد، ساتراپی مصر علیه حکومت ایران شورش کرد. پس از حدود دو دهه، آتنی ها تصمیم گرفتند که درگیر شوند و از مصریان حمایت کنند. زمانی که نیروهای یونانی محاصره و نابود شدند، این کارزار با فاجعه پایان یافت.

آیا پیمان صلحی بین یونان و ایران وجود داشت؟

 

مورخان در مورد اینکه آیا یک معاهده صلح رخ داده است یا خیر، اختلاف نظر دارند، اما به نظر می رسد که درگیری کاهش یافته است، و اقداماتی انجام شد که نشان می دهد نوعی توافق انجام شده است، که درگیری را به پایان رساند. تاریخ قابل توجه پیشنهادی ۴۴۹ قبل از میلاد است، زمانی که یونانی ها جزیره قبرس را ترک کردند.

جنگ‌های یونان و ایران آخرین درگیری بین یونانیان و ایرانیان نبود

تکه ای از سفال سیاه شکل هوپلیت 300 اسپارتی
هوپلیت یونانی که یک ایرانی را به دست هنرمند ناشناس، قرن ۵ قبل از میلاد، توندو یک فنجان نوشیدنی کیلیکس، از طریق موزه ملی اسکاتلند، ادینبورگ به دست می آورد.

جنگ‌های یونان و ایران در تمام مدت خود ادامه یافت. اگرچه درگیری آشکار بین یونانی ها و ایرانی ها پایان یافت، اما به هیچ وجه پایانی برای مبارزه بین این دو نهاد نبود و همچنین پایانی بر تأثیرات جنگ بر مردم عادی نبود. ایران درگیر درگیری‌های دیگری شد، در حالی که یونان به جنگ خونین بین اسپارت و آتن موسوم به جنگ پلوپونزی فرو رفت . یک قرن دیگر می گذشت تا اسکندر مقدونی وارد صحنه شود و به امپراتوری هخامنشی پایان دهد.

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 8 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۸
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

علی کاووسی شنبه , ۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۱

همانطور که ناپلون بناپارت بزرگترین فرمانده نظامی تاریخ بشر می گوید ادعاهای یونانیان در مورد وقوع چنین جنگهایی با ایرانیان را نباید جدی گرفت چون ایرانیها در تاریخشان هیچ اشاره ای به وقوع چنین جنگهایی با یونانیها نکرده اند مخصوصا که مردم یونان مردمی لاف زن و گزافه گو هستند من شخصا در میدان ماراتن حضور یافتم واینجا آنقدر کوچک هست که حتی جای ۱۰۰۰ نفر آدم هم نمی شود چه رسد به اینکه ارتش دو کشور در این مکان بسیار کوچک با هم جنگیده باشند. داریوش کبیر نابغه سیاسی و اقتصادی تاریخ بشر در کتیبه بیستون هیچ اشاره ای حتی در مورد وجود کشوری به نام یونان نکرده است چه رسد به اینکه این کشور بسیار کوچک و فقیر بخواهد وارد جنگ با اولین جامعه جهانی بشر بشود. کشوری مانند یونان که تنها می توانست چند صد سرباز را به میدان جنگ با ایران بفرستد و نهایتا بتوانست با دشواری از چند صد نفر سرباز آن هم با دشواری حمایت لجستیکی کند کی و کجا می توانست با اولین جامعه جهانی بشر که همه ملت‌ها در آن تنها یک ارتش داشتند و همگی در صلح زندگی می کردند در بیفتد. و جامعه جهانی امروز که ۱۵۵ کشور ارتش دارد و همگی به جای آنکه پولشان را خرج رفاه ملتهایشان نمایند آن را خرج جنگ افزار می نمایند. در آن زمان اینگونه نبود. ودر مورد افسانه الگزاندر ماسادونی یا اسکندر تمام ادعاها دروغ و من در آوردی هستند. یک نفر با چند صد نفر سرباز آن هم در جنگ تن به تن بتواند ایرانی را تصرف کند که مردم آن ۴۰ میلیون نفر جمعیت داشتند و همه آنها شهادت طلبانه تا آخرین نفس با دشمنان مبارزه می کردند. حتی اگر داراب که غربی ها به او داریوش سوم می گویند کشته شده باشد. مردم شهرهای ایران تا آخرین نفس با هر دشمنی چه برسد سپاه خیلی کوچک و بی اهمیت یونان و مقدونیه کوه نشین که مردم آن در کوه وغار زندگی می کردند می جنگیدند. وپیروزیشان قطعی و مسلم هم بود. غرب گذشته ای ندارد و با افسانه های من در آوردی سعی می کند که مردم ایران را تحقیر کند و از این نظر حیثیتی برای خودش دست و پا کند. فقط همین. کافی است فیلم اسکندر یک را با فیلم اسکندر دو مقایسه کنید تا متوجه شوید که افسانه اسکندر چطور در این دو فیلم کاملا متفاوت و با تناقضات فراوان اراعه شده است. و در پایان غرب گذشته ای ندارد و با توصل به دروغ و داستان سازی من در آوردی و سلطه رسانه ای اش بر جهان می خواهد عابرو و حیثیتی برای خودش دست و پا کند. فقط همین.

علی کاووسی شنبه , ۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۹

هاید ماری کوخ در کتاب از زبان داریوش می نویسد در دیواره های تخت جمشید در کف زمین نشانه هایی از دوده دیده می شود که نشان از آتش سوزی در تخت جمشید توسط الگزاندر ماسادونی می دهد حال آنکه این دوده ها توسط آتش‌هایی که مردم محلی منطقه برای گرم کردن خودشان و دور نگه داشتن حیوانات درنده در ۲ تا ۳ قرن اخیر روشن کرده اند ایجاد شده است. جوری جنگهای من در آوردیشان را تشریح می کنند جنگهای اولین جامعه جهانی بشر (ایران) با کشور کوچک و فقیر یونان که انگار این جنگها همین دیروز اتفاق افتاده است و تمام خبر گذاری‌های جهان هم در آنجا حضور داشته اند و همه چیز هم با ماهواره ها ثبت شده است داستان‌ها یی کاملا تمیز و بی عیب و نقص و لحظه لحظه آن را هم بدون کم و کسر تشریح می کنند. حال آنکه ایرانیان هرگز به وقوع چنین جنگهایی حتی اشاره هم نکرده اند.

علی کاووسی از مرودشت فارس شنبه , ۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۶

در فیلم اسکندر ۱ الگزاندر نه یک مقدونی بلکه یک یونانی ماهی گیر است که به جنگ نروژیها رفته و پیروز شده است. و این الگزاندر که غرب آن را اسکندر ایرانی می نامد نه با ایرانیها بلکه با مغول‌ها و نروژیها و ژرمنها روبه رو است. اسکندر در این فیلم یک ماهی گیر است نه پسر فیلیپ شاه مقدونیه و نه شاگرد ارستو وچطور ممکن است انسانی فیلسوف مانند ارستو جانوری درنده مانند الگزاندر ماسادونی را پرورش دهد. در ابتدای فیلم یک درگیری بین مغولها و یونانیها اتفاق می افتد که تنها بایک نهیب الگزاندر کل قاعله جنگ متوقف می شود و الگزاندر در پاسخ دعوت مغول‌ها به همکاری می گوید که ما مثلی داریم که می گوید هر انسانی در همانجایی که متولد می شود در همان جا نیز می میرد یعنی در یونان. در فیلم اسکندر ۱ اسکندر نروژیها و ژرمنها را دشمن خود می داند و نه مغول‌ها را.حالا چطور اسکندر در زمان مغولها می‌زیسته است و بعد در فیلم اسکندر ۲ ناگهان الگزاندر به ۱۷۴۰ سال قبل بر می گردد یعنی این داستان من در آوردی شخصیتش ناگهان از سال۱۴۰۰ میلادی به سال ۳۴۰ قبل از میلاد باز می گردد. و به جنگ ژرمنها می رود و پیروز هم می شود. حالا این فیلم در چه سالی ساخته شده است. در سال ۱۹۳۹ که کشورهای غربی با ژرمنها روبه رو هستند. و می خواهند آلمانی‌ها را تحقیر کنند. در فیلم اسکندر ۲ همه چیز عوض می شود و اسکندر ماهی گیر به پسر فیلیپ شاه مقدونیه کوه نشین تبدیل می شود و مسلط بر یونانیها و تنها دشمن او هم اولین جامعه جهانی بشر ( ایران) است یعنی تمام تمدن بشری. حالا چطور اسکندر در زمان مغولها می‌زیسته است و بعد در فیلم اسکندر ۲ ناگهان الگزاندر به ۱۷۴۰ سال قبل بر می گردد یعنی این داستان من در آوردی شخصیتش ناگهان از سال۱۴۰۰ میلادی به سال ۳۴۰ قبل از میلاد باز می گردد یعنی به ۵۸ نسل قبل از زمان خودش باز می گردد. او برای سربازانش حرف می‌زند سربازانی که حتی لباس کافی برای پوشاندن خودشان ندارند حالا این چند صد نفر سرباز آمده اند تا کل تمدن بشری را سرنگون کنند. این داستان من در آوردی واقعا هم برای غرب که هیچ گذشته ای ندارد مایه مباحات و افتخار است هر سال هزینه های گزاف می پردازند و سمینارهای فراوان برگزار می کنند تا مبادا افسانه ساختگی شان رنگ ببازد و یا مورد شک و تردید قرار بگیرد.

علی کاووسی چهارشنبه , ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۵

این غرب هست که از گفتن دروغ لحظه ای از پا نمی نشیند. ۳۰ سال هست که دارم تاریخ می خوانم و این اولین بار بود که توانستم از گذشته کشورم دفاع کنم. شما بهتر هست که منابع انگلیس را مطالعه کنید در مورد امپراتوری ساسانیان و ببینید دانشمندان آمریکایی با چه شور و شوقی از ایران باستان تعریف می کنند و چه افتخاری به خسرو پرویز آخرین فرمانروای مقتدر ایران باستان می کنند. شما اگر بخواهید در مورد امپراتوری هخامنشیان اطلاعات بدست آورید دانشمند آمریکایی ۵ دقیقه رایگان برای شما صحبت می کند و بعد از ۵ دقیقه می گوید حالا به دلار آمریکا پول بدهید تا در مورد اولین جامعه جهانی بشر برای شما صحبت کنم. از سال ۱۸۰۰ میلادی دانشمندان غربی زیادی تمام عمرشان را فقط برای ترجمه خط میخی فدا کردند. در سال ۱۷۲۷ که اولین کتیبه داریوش اول در نقش رستم خوانده شد مبنی بر تسلط ایرانیان بر تمام تمدن بشر آنروز جهان. تمام پادشاهان اروپایی (به دروغ) خودشان را از نسل ملت پارس معرفی می کردند و افتخار می کردند که پارسی هستند. داریوش در کتیبه پنجم می گوید ; من داریوش شاه یک شاه از میان همه شاهان شاه انشاه یک پارسی یک آریایی کوروش در بیانیه حقوق بشر که در سازمان ملل نگهداری می شود می گوید : من کورش؛ پسر کمبوجیه؛ نوه کورش اول؛ از نژادی که همیشه شاه بوده اند و پادشاهی شان را خدای بزرگ گرامی می دارد. در اولین جامعه جهانی بشر به کشاورزان زمین داده می شد و به آنها ابزار کشاورزی و بذر برای کشت داده می شد و تنها میزانی ناچیز در پایان فصل برداشت از کشاورزان بابت جبران هزینه ها دریافت می گردید. در دنیای امروز شما باید هر جای دنیا که باشید باید برای خرید زمین پول بدهید برای بذر و ماشین آلات پول بپردازید. به عنوان مثال اگر یک ایرانی در کشور کانادا بخواهد کشاورزی کند باید ۸۰ میلیارد تومان ۱۶۰۰۰۰۰ یک میلیون و ششصد هزار دلار آمریکا تنها برای زمین بپردازد.و بقیه هزینه ها هم جدا گانه هستند. امسال کشورهای جهان پول ملتشان را به جای آنکه خرج رفاه ملتشان کنند. این ۴ تریلیون دلار را خرج جنگ افزار می کنند جنگ افزارهایی که ۴۰ سال دیگر بدون استفاده و مستهلک می شوند و دوباره باید جایگزین شوند. در زمان اولین جامعه جهانی بشر تمام دنیای متمدن تنها ۱ ارتش داشت آن هم برای پاسداری از تمدن بشری در مقابل اقوام وحشی متجاوز. در حالی که امروز این اقوام وحشی اصلا وجود ندارند. ۲۵۵۰ سال پیش داریوش کبیر برای آنکه امنیت و رفاه تمدنش را به رخ جهان بکشد مالیات بابل را بدون هیچ محافظی از بابل به شهر پارسه آورد. آیا در تمدن امروزی چنین امکانی برای تنها یکی از کشور های جهان وجود دارد. مثلا آمریکا یا آلمان یا ژاپن. نه چنین امکانی حتی برای تظاهر هم وجود ندارد. در آن زمان جهان تنها یک فرمانروا داشت که تنها به رفاه ملت‌ها و صلح فکر می کرد. آیا در جهان امروز که دست رنج ملت‌ها صرف جنگ افزار؛ سلاحهای اتمی هیدروژنی پلوتونیومی سلاحهای میکروبی و بیولوژیکی و کشتار جمعی و نمونه آن کوید ۱۹ که نشت آن فاجعه ای بود برای مردم جهان. آیا حاکمان جهان می توانند ادعا کنند که دست رنج ملتهایشان صرف رفاه و صلح می شود. بله همه باید اطلاعاتشان را بروز کنند. همه باید متوجه اهمیت و قدرت علم تاریخ بشوند. برای مثال اولین تاریخ نویس کشور مان که بود. در کمال ناباوری او داریوش کبیر بود. که قسمتی از تاریخ ما را بر روی کوه بیستون حکاکی کرد. او از اهمیت تاریخ با خبر بود. حالا اگر تمدن بشری از بین برود و ۱ میلیون سال دیگر اگر انسان‌هایی هوشمند به کره زمین بیایند تنها سند وجود تمدن در گذشته زمین همین کتیبه بیستون خواهد بود آنها با خواندن کتیبه بیستون می فهمند که ۱ میلیون سال پیش در این کره خاکی یک تمدن وجود داشته است. و حتی گستره زیادی از اطلاعات ما درباره هخامنشیان از همین کتیبه بیستون بدست آمده است.بسیار از نادانسته ها با خواندن همین کتیبه بیستون برطرف شد. هاید ماری کوخ در کتاب از زبان داریوش نوشت من این کتاب را نوشتم زیرا متوجه شدم که از علاقه ملت آلمان به امپراتوری هخامنشیان کم شده است. آنگاه همین جامعه جهانی در ایران برای همه مردم شناخته شده نیست. کتاب ۱۰۰ جنگ بزرگ تاریخ را بخوانید گستره عظیمی از آن به ایران اختصاص دارد و یونان کمترین نقشی در این کتاب ندارد. چرا چون یونان قدرتی ندارد در طول ۳۰۰۰ سال گذشته. یک افتخار بزرگ آنها این است که شهر کوچک ترو را تصرف کرده اند و مردم آن را قتل عام کرده اند که صد البته این جنگ در زمره جنگهای جهان نمی گنجد. آن هم حرکتی نا جوانمردانه و غیر انسانی. چقدر هم به آن افتخار می کنند.

علی کاووسی شنبه , ۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۴

در فیلم اسکندر ۱ الگزاندر نه یک مقدونی بلکه یک یونانی ماهی گیر است که به جنگ نروژیها رفته و پیروز شده است. و این الگزاندر که غرب آن را اسکندر ایرانی می نامد نه با ایرانیها بلکه با مغول‌ها و نروژیها و ژرمنها روبه رو است. اسکندر در این فیلم یک ماهی گیر است نه پسر فیلیپ شاه مقدونیه و نه شاگرد ارستو وچطور ممکن است انسانی فیلسوف مانند ارستو جانوری درنده مانند الگزاندر ماسادونی را پرورش دهد. در ابتدای فیلم یک درگیری بین مغولها و یونانیها اتفاق می افتد که تنها بایک نهیب الگزاندر کل قاعله جنگ متوقف می شود و الگزاندر در پاسخ دعوت مغول‌ها به همکاری می گوید که ما مثلی داریم که می گوید هر انسانی در همانجایی که متولد می شود در همان جا نیز می میرد یعنی در یونان. در فیلم اسکندر ۱ اسکندر نروژیها و ژرمنها را دشمن خود می داند و نه مغول‌ها را.حالا چطور اسکندر در زمان مغولها می‌زیسته است و بعد در فیلم اسکندر ۲ ناگهان الگزاندر به ۱۷۴۰ سال قبل بر می گردد یعنی این داستان من در آوردی شخصیتش ناگهان از سال۱۴۰۰ میلادی به سال ۳۴۰ قبل از میلاد باز می گردد. و به جنگ ژرمنها می رود و پیروز هم می شود. حالا این فیلم در چه سالی ساخته شده است. در سال ۱۹۳۹ که کشورهای غربی با ژرمنها روبه رو هستند. و می خواهند آلمانی‌ها را تحقیر کنند. در فیلم اسکندر ۲ همه چیز عوض می شود و اسکندر ماهی گیر به پسر فیلیپ شاه مقدونیه کوه نشین تبدیل می شود و مسلط بر یونانیها و تنها دشمن او هم اولین جامعه جهانی بشر ( ایران) است یعنی تمام تمدن بشری. حالا چطور اسکندر در زمان مغولها می‌زیسته است و بعد در فیلم اسکندر ۲ ناگهان الگزاندر به ۱۷۴۰ سال قبل بر می گردد یعنی این داستان من در آوردی شخصیتش ناگهان از سال۱۴۰۰ میلادی به سال ۳۴۰ قبل از میلاد باز می گردد یعنی به ۵۸ نسل قبل از زمان خودش باز می گردد. او برای سربازانش حرف می‌زند سربازانی که حتی لباس کافی برای پوشاندن خودشان ندارند حالا این چند صد نفر سرباز آمده اند تا کل تمدن بشری را سرنگون کنند. این داستان من در آوردی واقعا هم برای غرب که هیچ گذشته ای ندارد مایه مباحات و افتخار است هر سال هزینه های گزاف می پردازند و سمینارهای فراوان برگزار می کنند تا مبادا افسانه ساختگی شان رنگ ببازد و یا مورد شک و تردید قرار بگیرد.

علی کاووسی یکشنبه , ۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۰

چطور بعد از تصرف یونان توسط ارتش اولین جامعه جهانی بشر (ایران) تمدن یونان رو به شکوه رفت و پس از خروج ارتش اولین جامعه جهانی بشر (ایران) از یونان تمدن یونان رو به زوال رفت. در جایی خواندم که اگر مقاومت و پایداری ملت بزرگ ایران در مقابل اقوام وحشی آسیایی نبود این اقوام وحشی به سادگی از ایران می گذشتند و خودشان را به کشورهای غرب اروپا می رساندند و این کشور ها را نابود می کردند و اصلا تمدن مدرن امروز بوجود نمی آمد آنها به لطف آرامشی که ملت بزرگ ایران برایشان بوجود آوردند به کندی پیشرفت کردند و از ما موقتا جلو افتاده اند. پس به یاد همه شهیدان همه زنان و مردان و فرزندان ایران زمین که در هزاران سال گذشته در راه پاسداری از تمدن بشری تلاش کردند و در این راه رنجهای بسیار کشیدند و قهرمانانه شهید شدند تا تمدن مدرن امروزی را شاهد باشیم.

محمد چهارشنبه , ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۰:۴۸

بگید راست و بدون تعارف از گفتن حقیقت خود داری کنید اینکه تهمت و افترا نزنید به این معنیه که راستشو نگین این بازدارنده خیلی جدیده باید حتما خودمو آپدیت کنم

علی کاووسی چهارشنبه , ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۷

این غرب هست که از گفتن دروغ لحظه ای از پا نمی نشیند. ۳۰ سال هست که دارم تاریخ می خوانم و این اولین بار بود که توانستم از گذشته کشورم دفاع کنم. شما بهتر هست که منابع انگلیس را مطالعه کنید در مورد امپراتوری ساسانیان و ببینید دانشمندان آمریکایی با چه شور و شوقی از ایران باستان تعریف می کنند و چه افتخاری به خسرو پرویز آخرین فرمانروای مقتدر ایران باستان می کنند. شما اگر بخواهید در مورد امپراتوری هخامنشیان اطلاعات بدست آورید دانشمند آمریکایی ۵ دقیقه رایگان برای شما صحبت می کند و بعد از ۵ دقیقه می گوید حالا به دلار آمریکا پول بدهید تا در مورد اولین جامعه جهانی بشر برای شما صحبت کنم. از سال ۱۸۰۰ میلادی دانشمندان غربی زیادی تمام عمرشان را فقط برای ترجمه خط میخی فدا کردند. در سال ۱۷۲۷ که اولین کتیبه داریوش اول در نقش رستم خوانده شد مبنی بر تسلط ایرانیان بر تمام تمدن بشر آنروز جهان. تمام پادشاهان اروپایی (به دروغ) خودشان را از نسل ملت پارس معرفی می کردند و افتخار می کردند که پارسی هستند. داریوش در کتیبه پنجم می گوید ; من داریوش شاه یک شاه از میان همه شاهان شاه انشاه یک پارسی یک آریایی کوروش در بیانیه حقوق بشر که در سازمان ملل نگهداری می شود می گوید : من کورش؛ پسر کمبوجیه؛ نوه کورش اول؛ از نژادی که همیشه شاه بوده اند و پادشاهی شان را خدای بزرگ گرامی می دارد. در اولین جامعه جهانی بشر به کشاورزان زمین داده می شد و به آنها ابزار کشاورزی و بذر برای کشت داده می شد و تنها میزانی ناچیز در پایان فصل برداشت از کشاورزان بابت جبران هزینه ها دریافت می گردید. در دنیای امروز شما باید هر جای دنیا که باشید باید برای خرید زمین پول بدهید برای بذر و ماشین آلات پول بپردازید. به عنوان مثال اگر یک ایرانی در کشور کانادا بخواهد کشاورزی کند باید ۸۰ میلیارد تومان ۱۶۰۰۰۰۰ یک میلیون و ششصد هزار دلار آمریکا تنها برای زمین بپردازد.و بقیه هزینه ها هم جدا گانه هستند. امسال کشورهای جهان پول ملتشان را به جای آنکه خرج رفاه ملتشان کنند. این ۴ تریلیون دلار را خرج جنگ افزار می کنند جنگ افزارهایی که ۴۰ سال دیگر بدون استفاده و مستهلک می شوند و دوباره باید جایگزین شوند. در زمان اولین جامعه جهانی بشر تمام دنیای متمدن تنها ۱ ارتش داشت آن هم برای پاسداری از تمدن بشری در مقابل اقوام وحشی متجاوز. در حالی که امروز این اقوام وحشی اصلا وجود ندارند. ۲۵۵۰ سال پیش داریوش کبیر برای آنکه امنیت و رفاه تمدنش را به رخ جهان بکشد مالیات بابل را بدون هیچ محافظی از بابل به شهر پارسه آورد. آیا در تمدن امروزی چنین امکانی برای تنها یکی از کشور های جهان وجود دارد. مثلا آمریکا یا آلمان یا ژاپن. نه چنین امکانی حتی برای تظاهر هم وجود ندارد. در آن زمان جهان تنها یک فرمانروا داشت که تنها به رفاه ملت‌ها و صلح فکر می کرد. آیا در جهان امروز که دست رنج ملت‌ها صرف جنگ افزار؛ سلاحهای اتمی هیدروژنی پلوتونیومی سلاحهای میکروبی و بیولوژیکی و کشتار جمعی و نمونه آن کوید ۱۹ که نشت آن فاجعه ای بود برای مردم جهان. آیا حاکمان جهان می توانند ادعا کنند که دست رنج ملتهایشان صرف رفاه و صلح می شود. بله همه باید اطلاعاتشان را بروز کنند. همه باید متوجه اهمیت و قدرت علم تاریخ بشوند. برای مثال اولین تاریخ نویس کشور مان که بود. در کمال ناباوری او داریوش کبیر بود. که قسمتی از تاریخ ما را بر روی کوه بیستون حکاکی کرد. او از اهمیت تاریخ با خبر بود. حالا اگر تمدن بشری از بین برود و ۱ میلیون سال دیگر اگر انسان‌هایی هوشمند به کره زمین بیایند تنها سند وجود تمدن در گذشته زمین همین کتیبه بیستون خواهد بود آنها با خواندن کتیبه بیستون می فهمند که ۱ میلیون سال پیش در این کره خاکی یک تمدن وجود داشته است. و حتی گستره زیادی از اطلاعات ما درباره هخامنشیان از همین کتیبه بیستون بدست آمده است.بسیار از نادانسته ها با خواندن همین کتیبه بیستون برطرف شد. هاید ماری کوخ در کتاب از زبان داریوش نوشت من این کتاب را نوشتم زیرا متوجه شدم که از علاقه ملت آلمان به امپراتوری هخامنشیان کم شده است. آنگاه همین جامعه جهانی در ایران برای همه مردم شناخته شده نیست. کتاب ۱۰۰ جنگ بزرگ تاریخ را بخوانید گستره عظیمی از آن به ایران اختصاص دارد و یونان کمترین نقشی در این کتاب ندارد. چرا چون یونان قدرتی ندارد در طول ۳۰۰۰ سال گذشته. یک افتخار بزرگ آنها این است که شهر کوچک ترو را تصرف کرده اند و مردم آن را قتل عام کرده اند که صد البته این جنگ در زمره جنگهای جهان نمی گنجد. آن هم حرکتی نا جوانمردانه و غیر انسانی. چقدر هم به آن افتخار می کنند.