دکتر بـهزاد چاوشـی روان شناس بالینی
دخترها از من سوء استفاده می کنند/من را برای درد دل کردن و همفکری می خوان نه برای …
من معمولا رابطه خیلی دوستانهای با خانمها برقرار میکنم، اما مشکل اینجاست که ظاهرا علاقهای که اونها به رابطه با من دارن هیچوقت در حدی نیست که بخوان دوست دخترم باشن و من همیشه اون رفیق مهربونیم که میان از مشکلاتی که با دوست پسرهای خیانتکارشون دارن بهم میگن و صرفا درد و دلهاشون برای
دوست خوبم، اگر موافق باشید، یک بار با همدیگه مواردی که در پیامتون نوشتید رو مرور کنیم: یک) زمانی که دوستان مونث شما، در مورد مشکلاتی که با پارتنرشون دارن باهاتون صحبت میکنن، براتون آزاردهندهست؛ در حدی که دیگه اجازه ادامه پیدا کردن چنین شیوه تعاملی رو نمیدید و متوقفش میکنید. دو) وقتی خانومها بعد از پایان رابطه عاطفیشون، به شما تکیه میکنن، تصور میکنید ابزاری برای سوء استفاده طرف مقابلتون شدید. سه) از نظر شما خیانت رو با خیانت پاسخ دادن، مساله حل شدهای هست و اشکالی نداره. چهار)وقتی دوستی درباره خیانت پارتنرش برای شما درد و دل میکنه، شما اون گفتگو رو در قالب فرصتی برای ارائه پیشنهاد برقرار کردن رابطه جنسی میبینید. پنج) شما خودتون رو یک مرد «فمینیست، مهربون و حامی» میدونید. درسته؟ همه چیز رو به درستی منعکس کردم؟ خب امیدوارم صراحت من رو ببخشید، اما رفیق، من تعارض فوقالعاده فاحشی بین این عبارات میبینم. چه تعارضاتی؟ واقعیتش رو بخواید، من از شما نمیپذیرم که عمیقا برای خانمهای اطرافتون احترام قائل باشید. من سالهاست که با انسانهای مختلف، چشم تو چشم، بیپرده، و رو در رو کار کردم؛ به ندرت دیدم وقتی کسی خصیصهای رو در خودش جار میزنه، اون خصیصه رو در واقعیت داشته باشتش. الان براتون توضیح میدم!
از کسانی که واقعاً به حقوق برابر زنها در مقابل مردها معتقدن و از کاراکتر مهربان و حامی برخوردارن؛ خیلی بعیده که خودشون به وجود این خصایص اشارهای کنن. برای اونها چنین موضوعاتی چنان در وجودشون نهادینه شده که بسیار بعیده در توصیف خود از این عبارات استفاده کنن. اگه درک صحبتم براتون دشواره پس بیا همین الان مهربونترین آدمی که در زندگیت سراغ داری رو در ذهنت تصور کن، آیا همچین آدمی، مدام میگه که “من آدم مهربونیم”؟ من میگم نمیگه، شما رو نمیدونم!
واقعیت اینه: صفات مثبت یا منفی ما، حقیقتا بخشی از وجود ماست، که اصولا بهش آگاه نیستیم، به همین خاطر برای ابرازش، تلاش آگاهانهای نمیکنیم و اصراری نداریم که به زور، وجود اون خصیصه در خودمون رو به دیگری اثبات کنیم. همین ماجرا دقیقا در مورد متواضع و محترمانه رفتار کردن با خانمها هم صدق میکنه. آقایونی که به واقع، برای خانمها احترام قائلن و اونها رو در قالب یک انسان میبینن نه جنسیتی ضعیفتر یا ابزاری برای تخلیه تنش جنسی، به ندرت خودشون رو با برچسبهایی مثل فمینیست و غیره توصیف کنن. به نظر میاد شما یه چیزهایی راجع به فمینیست شنیدی ولی با درک حقیقت این برابری فاصله زیادی داری.
کسی که نگاهش به دستهبندیهای جنسیتی آلوده نباشه، زنها رو صرفا به عنوان شرکای جنسی احتمالی نمیبینه، استنباطهاش رو صرفا براساس جنسیت بنا نمیکنه، جوکهای جنسیتی به نظرش خندهدار نمیان و مهمتر از همه، اساساً این کارها رو برای خوش آمد خانومهای اطرافش انجام نمیده؛ در واقع انگیزهاش چیزی بسیار ناخودآگاهتر و درونیتر از این حرفهاست.
چنین فردی از عمق وجودش، این رفتارها رو زشت، قبیح و برابر با خشونت و بیاحترامی میدونه؛ نه اینکه با فکر و استدلال منطقی به این نتیجه رسیده باشه، یا بخواد به این وسیله زنی رو فریب بده و جذبش کنه. پس مشکل اینه، وقتی این شیوه نگاه در شما از بین نرفته باشه و بخش عظیمی از طرز نگاه شما به دیگران رو جنسیت و فرصت رابطه جنسی تشکیل بده، شک نکنید که اطرافیانتون میتونن این کیفیت رو در شما احساس کنن و تو خالی بودن ادعاهای شما رو ورای رفتار ظاهریتون درک کنن.
به علاوه، یکی از مهمترین عواملی که میتونه کسی رو به ما جذب کنه، اینه که طرف مقابل تا چه اندازه تصویر منسجمی از ما تو سرش داره؟ یعنی اگر احساس کنیم طرف مقابل، فقط یک فاکتور کوچیک و بیاهمیت رو از ما گرفته و کل وجودمون رو بر همون مبنا ارزیابی میکنه، در اون صورت خیلی بعیده که اون آدم جذابیتی برای ما بتونه داشته باشه!
برای درک ادعام کافیه خودتون رو تو همچین موقعیتی تصور کنید، مثلا اگر کسی فکر کنه برجستهترین خصیصه شما قد بلند یا هیکل لاغرتونه و بر همون اساس، در موردتون قضاوت کنه، ادامه تعامل و رابطه با چنین آدمی، یعنی شخصی که فقط قد و هیکل شما براش اهمیت داره و هیچ چیز دیگهای رو نمیبینه، میتونه براتون در درازمدت جالب و جذاب باشه؟ مثلا برای شخص من آدمی برای معاشرت جذابه که نگاهش به من، یه نگاه متعادل باشه، نگاهش انسجام داشته باشه، تصویرش از من دربرگیرنده فاکتورهای متفاوتی از من باشه و طی زمان این تصویر دچار تغییرات عجیب و غریبی نشه.
پس طبیعتا، وقتی خانمهای اطرافتون احساس میکنن تنها نکاتی که شما دارید تو وجودشون میبینید و بهشون دقت میکنید، یکی زن بودنشونه و دومی اینکه آیا حاضره با شما وارد رابطه جنسی بشن یا نه، هرگز حس دیده شدن رو تجربه نمیکنن! بنابراین، هر چقدرم که رفیق باشید، ولی وقتی تو شرایط بحرانی به دوستانتون پیشنهاد رابطه جنسی میدید حتما این پیام رو بهشون منتقل میکنید که «دختر جان، جنسیتت، نقش بسیار مهمی در شیوه نگاه من به تو داره!» پس دیگه تعجبی نداره اگر اون آدم ترجیح بده رابطهاش با شما رو در حد یک تعامل دوستانه نگه داره و براش جذابیتی در حد برقرار شدن یک رابطه صمیمانه، عاطفی و فیزیکی نداشته باشید.
پس بهتون توصیه میکنم که از این به بعد، از یک زاویه دیگه به ماجرا نگاه کنید، مثلا اینکه دوست دارید با چه جور افرادی وارد رابطه بشید؟ کسی که پرانرژی و شوخه؟ کسی شخصیت بالغ و مستقلی داره و از دل سختیها رشد کرده؟ یا کسی که به محیط زیست بها میده و کنشگر اجتماعیه؟ خلاصه هر معیار شاخصی جز سکس که میتونه براتون اهمیت داشته باشه. چون تمرین برای فکر کردن به این شیوه، به جای تمرکز روی چارچوبهای جنسیتی، هم برای خودتون مفیدتره و هم برای طرف مقابل جذابتر!
برچسب ها :سوء استفاده کردن
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰