?>
تاریخ انتشار : دوشنبه 23 مرداد 1402 - 17:11
کد خبر : 11007

می دانم باور نمی کنید اما صادق با دوست دخترش به خواستگاری من آمده بود

می دانم باور نمی کنید اما صادق با دوست دخترش به خواستگاری من آمده بود

اگر همان روزی که به دروغ گویی ها و پنهان کاری های گذشته همسرم پی بردم ماجرا را برای مادرم بازگو می کردم و در همان دوران عقد از او جدا می شدم. امروز دیگر با یک دختر پنج ساله آواره و سرگردان نبودم و خلافکاری ها و ارتباطات نامشروع همسرم را با زنان غریبه

اگر همان روزی که به دروغ گویی ها و پنهان کاری های گذشته همسرم پی بردم ماجرا را برای مادرم بازگو می کردم و در همان دوران عقد از او جدا می شدم.

امروز دیگر با یک دختر پنج ساله آواره و سرگردان نبودم و خلافکاری ها و ارتباطات نامشروع همسرم را با زنان غریبه و حتی نزدیکانم نمی دیدم به طوری که …

زن ۲۷ ساله که با چهره ای نادم و هزاران اما و اگر پا به کلانتری گذاشته بود تا در پناه قانون قرار بگیرد در حالی که بیان می کرد همسرم لوازم زندگی ام را به مکان نامعلومی برده است و مرا تهدید به طلاق توافقی می کند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: وقتی پدرم فوت کرد مادرم با فروش منزل پدری، یک واحد آپارتمان خرید تا مقداری از پول فروش منزل را برای تحصیل من و دو خواهر دیگرم هزینه کند. این درحالی بود که خواهر بزرگ ترم ترک تحصیل کرد اما من وارد دانشگاه شدم.

 

حدود دو سال از سکونتمان در واحد آپارتمانی می گذشت که روزی همسایه طبقه دوم واسطه خواستگاری از من شد. اگرچه خیلی دوست داشتم به تحصیلاتم ادامه بدهم اما نمی دانم با چه انگیزه ای تصمیم به ازدواج گرفتم درحالی که هنوز خواهر بزرگ ترم مجرد بود.

شب خواستگاری جوانی که ۱۳ سال از من بزرگ تر بود، به همراه زنی به خواستگاری ام آمد و این گونه قرار و مدارهای ازدواج گذاشته شد.

هنوز یک هفته بیشتر از مراسم عقدکنان نمی گذشت که فهمیدم همسرم قبلا ازدواج کرده و همسرش را طلاق داده است.

پشت پرده کانال های ازدواج موقت / صیغه ساعتی چند ؟

 

صادق هم این موضوع را انکار نکرد و مدعی شد سه ماه بعد از عقد همسرش از او طلاق گرفته است. وقتی این پنهان کاری بزرگ همسرم فاش شد دیگر اعتمادم را از دست دادم و به تحقیق درباره او پرداختم.

 

 

آن جا بود که فهمیدم صادق مردی معتاد و سابقه دار است که با زنان غریبه نیز ارتباط شیطانی دارد و تازه فهمیدم زنی که به همراه او به خواستگاری ام آمده بود، زن مطلقه ای است که با همسرم ارتباط داشت.

هر روز پنهان کاری های همسرم بیشتر فاش می شد تا جایی که فهمیدم همسر سابق او نیز به خاطر همین خلافکاری ها از او طلاق گرفته است.

 

اعتراف هولناک دختر ۱۴ساله:به خاطر ارسال فیلم سیاه او‌ و برادرش را کشتم

با وجود این من هم در اشتباهی بزرگ تر همه این مسائل را از مادرم پنهان کردم تا دچار نگرانی نشود و از سوی دیگر احتمال می دادم شاید بتوانم صادق را به مسیر درست زندگی بازگردانم به همین خاطر همه چیز را فراموش کردم و به زندگی با او ادامه دادم ولی همسرم دست از ارتباط با زنان غریبه برنداشت تا جایی که این ارتباطات شیطانی او به طرف نزدیکانم نیز کشیده شد.

 

 

او با خودرو مسافرکشی می کرد و حتی هنگامی که زنی سوار خودرواش بود پاسخ تلفن هایم را نمی داد. پدر و مادر صادق و برادر بزرگش نیز طلاق گرفته بودند و این موضوع در خانواده آن ها شایع بود اما من از تنهایی و بی کسی دختر کوچکم می ترسیدم. درگیری های ما هر روز شدت می گرفت تا این که من دست دخترم را گرفتم و به خانه مادرم رفتم.

 

درخواست های نامتعارف و بی‌شرمانه شوهرم دیوانه ام کرده است

در همین روزها صادق نیز با همدستی برادرانش وسایل منزلم را به مکان نامعلومی برده و تهدیدم می کند که با گذشت از حق و حقوقم به صورت توافقی از او جدا شوم.

 

او می گوید تو چیزی کم نداری ولی به حرف من گوش نمی کنی در حالی که زنان غریبه به من «چشم» می گویند و فهمیده هستند! کاش او فقط معتاد بود و با زنان دیگر ارتباط نداشت و این گونه آینده دخترم در تاریکی قرار نمی گرفت.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.