?>
تاریخ انتشار : شنبه 28 مرداد 1402 - 8:26
کد خبر : 15166

غم انگیزترین روز عمرم بعنوان یک پزشک

غم انگیزترین روز عمرم بعنوان یک پزشک

امروز غم انگیزترین روز عمر منه! به عنوان یک پزشک به زایمان زنان باردار زیادی کمک کرده ام و هر بار توی اتاق زایمان از خدا میخواهم که همه مادرها را مورد رحمت خودش  قرار بدهد. خاطره تکان دهنده یک پزشک / مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟ دردی که زن ها در اتاق زایمان  تحمل

امروز غم انگیزترین روز عمر منه! به عنوان یک پزشک به زایمان زنان باردار زیادی کمک کرده ام و هر بار توی اتاق زایمان از خدا میخواهم که همه مادرها را مورد رحمت خودش  قرار بدهد.

خاطره تکان دهنده یک پزشک / مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟

دردی که زن ها در اتاق زایمان  تحمل میکنند غیر قابل وصف است .

این تازه جدای از آن ۹ ماهی است  که بچه را  در شکم و رحمشان  حمل میکنند.

زن ها برای به دنیا  آوردن یک حیات جدید مصیبتهای زیادی رو متحمل می شوند.

امروز خیلی گریه کردم چون یک زن و یک مادر را  از دست دادم.

ما برای افتادن چنین اتفاقاتی دعا نمی کنیم اما گاهی اوقات ممکن است خدا برنامه های دیگر ای داشته باشد.

چرا مورد این زن آنقدر دردناک بود؟

او باردار نمی شد و  سال  بود که تلاش می کرد مادر شود .

هر راهی بود را رفت ، از بارداری به روش  باروری آزمایشگاهی گرفته تا  کلی روش های دیگر که برای بشر شناخته شده است .

آنقدر مصیبت کشید تا  بالأخره خداوند

به او  عنایتی کرد که ورای و علم دانش انسانی بود.

باوجود داشتن کیست تخمدان و فیبروم رحم باردار شد فیبروم ها بهبود یافتند  و همه چیز  روبراه شد.

می دانم که کار خداست  تا شکوه و عظمتش را به رخ  ما بنده هاش بکشه!

بعد از ۹ ماه موعدش به سر آمد شوهرش به سرعت آوردش بیمارستان و من هم هر کاری دستم بود رها کردم و بالای سرش حاضر شدم.

زایمانش ساعتها طول کشید بعد از ۷ ساعت انقدر درد زیاد شد که تصمیم گرفتیم دهانه رحم رو بشکافیم و آن چه نباید اتفاق می افتاد افتاد .متأسفانه  خودش از دست رفت اما بچه زنده ماند.

قبل از مرگش بچه را گرفت توی دست هاش و لبخندزنان گفت «الله» «اکبر و بعد روحش را تسلیم خداوند  کرد.

من داغان شدم و غمگین رفتم که خودم فورا این خبر را به شوهرش برسانم و او را دلداری بدهم که  با شنیدن این خبر شوهرش غش کرد. روزهای خوشی تلخ شد.

امروز جانی از دست رفت تا جان تازه ای رو به دنیا بیاورد.

به زنها احترام می کنم چون آنها برای آوردن حیات از دره مرگ میگذرند.

به زن هایتان زیاد  احترام بگذارید این که ۹ ماه بچه هایتان را توی رحمشان حمل میکنند شوخی نیست و ساعتها تحمل درد برای به دنیا آوردن بچه  فداکاری عظیمی است .

از خدا میخواهم که از همه کسانی که این روایت رو میخوانند محافظت کند، مخصوصا از زنان باردار شما .

آنها را در دعاهایتان در  نظر بگیرید .

عزیزم تکرار میکنم به خانمت احترام بگذار چون اوست که حیات حقیقی است .

روایتی از یک پزشک پاکستانی

برچسب ها : ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.