قلبت شکسته ؟داغونی ؟/ با این ۳ حرکت به زندگی عادی برگرد
جدایی از عشق یک تجربهی دردناک است که بسیاری از افراد با آن روبهرو میشوند. این تجربه میتواند به دلیل فراق با عشق قدیمی، پایان دادن به یک رابطه، یا حتی درگذشت عزیزان باشد. در این موقعیتها، افراد میتوانند احساس درد، انزوا و افسردگی کنند. با این حال، پذیرفتن این واقعیت که رابطهی قبلی به پایان رسیده است، میتواند به شروع یک فرایند درمانی کمک کند. این فرایند شامل پذیرش وضعیت فعلی، تغییر رویکرد نسبت به رابطهی قبلی و تمرکز بر روی خود و رشد شخصی است.
درمان قلب شکسته نیازمند آگاهی از خود و آگاهی از احساسات شخصی است. برای درمان قلب شکسته، مهم است که شما به خودتان زمان بدهید تا احساساتتان را پردازش کنید و به خودتان اجازه بدهید که به آرامش برسید. در این مرحله، ممکن است به کمک مشاوره یا درمانهای مرتبط با روانشناسی نیز نیاز باشد. به علاوه، تمرکز بر روی خود و تعیین اهدافی که میخواهید در آینده داشته باشید، میتواند به شما کمک کند تا از این تجربه یاد بگیرید و برای رابطههای جدید آماده شوید.
درمان قلب شکسته نیازمند آگاهی از خود و آگاهی از احساسات شخصی است. – جدایی از عشق، نویسنده: الیزابت کوبلر راسل.
در زندگی انسان، تجربههای اندکی دردناکتر از جدایی هستند. جداییها به حساسترین نقطهی عاطفی درون ما که عشق و فراق باهم تلاقی دارند، آسیب میزنند. بنابراین، جای تعجب نیست که آدمها مدام با «کنارآمدن» با عشق ازدسترفتهی خود دستوپنجه نرم میکنند. اما درمان قلب شکسته هم مثل سایر دردها در خودش نهفته است. همچون همهی غموغصههای دیگر، کنارآمدنی وجود ندارد. باید قدم در قلبِ طوفان بگذارید. تا جاییکه میتوانید و هرقدر میخواهید، غصه بخورید و از آن نقطهی اوج دلشکستگی، اشتیاقی برای پاسخ به پرسشهای دشوار در قلب خود بیابید؛ پرسشهای دشوار اما مهمی که به یافتن خودتان در این طوفان درونی و حرکت به جلو، کمک میکند. در ادامه، سه مرحلهای را ذکر میکنیم که نهتنها در درمان قلب شکسته کمکتان میکنند، بلکه شما را آماده میکنند تا رابطهی جدیدی بر پایهای سالم آغاز کنید.
۱. بدون هیچگونه عذرخواهی، تسکین یا محدودیت زمانی به خودتان اجازهی غصهخوردن بدهید
در فرهنگِ ما از همان کودکی میآموزند «گریه نشانهی ضعف است» یا در واکنش به جدایی و دلشکستگی میگویند: «اینطوری بهتر شد؛ اصلا طرف لیاقت من رو نداشت». اختصاص زمان و فضای کافی برای غصهخوردن برای فردی در حال جدایی، بسیار چالشبرانگیز است. فراموشی یا مقابله با این غموغصهها، باعث میشود در آینده دوباره سر بر بیاورند و در نتیجه، مراحل بهبود طی نشود.
برای درمان قلب شکسته و التیامِ درد ازدسترفتنِ عشق، باید غصه بخوریم؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد. پس راحت گریه کنید. دلسوزی را هم به دردتان اضافه کنید. اگر صدایی در گوش خود میشنوید که مثلا «اَه، تمومش کن، آدم گُنده! مگه چی شده؟» یا «شما فقط سه ماه با هم بودید. بیخیال!» باید بدانید گرفتار صدایی شدهاید که از فرهنگ عام میآید و هیچگونه تحملی در برابر درد یا ناراحتیِ احساسی ندارد. به آن صدا بگویید دور شود و دردتان را با تمام وجود حس کنید.
هیچگونه محدودیت زمانی هم برای غم و اندوه وجود ندارد. بعضیها معتقدند باید یک ماه حسابی غصه بخورند و بعد تمامش کنند. بعضی دیگر هم گاهی و بیگاه غصهدار میشوند، به صورت متناوب، طی دورهای یک ساله یا بیشتر. حقیقت این است که راه درست یا غلطی برای غصهخوردن وجود ندارد. زمانیکه بهجای قضاوت خودتان یا سروکلهزدن با ذهنیت «منِ بیچاره!» با دلسوزی با این دردتان روبهرو شوید، غصهی سالمی خواهید داشت و همین روش است که به درمان قلب شکسته شما و بهتر شدنتان کمک میکند.
۲. ببینید شما چه نقشی در این جدایی داشتهاید
بیشتر آدمها بعد از جدایی یا از این طرف بام میافتند یا از آن طرف:
- همهش تقصیر اون بود، اصلا آدمِ این حرفها نبود، بیلیاقت بود، اصلا قبلا ازدواج کرده بود!
- من همیشه خراب میکنم. چرا هیچوقت نمیتونم مثل بقیه یک رابطهی درست و حسابی داشته باشم؟ من داغونم، آدم بیارزشی هستم، هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم.
هیچکدام از این واکنشها درست نیستند. اگر میخواهید از جداییتان جان سالم بهدر ببرید، بهتر است دست از سرزنش خود بردارید و بهجای آن رویکرد یادگیری را در پیش بگیرید.
روابط عاطفی مثل تانگو هستند؛ برای رقصیدن به دو نفر نیاز است. اگر آنطور که باید نشد، مطمئنا هر دو نفر مقصر بودهاند. اگر سهم خودتان را در این معادله حساب نکنید، به احتمال زیاد با آدم بعدی زندگیتان هم به چنین پایانی خواهید رسید.
این کلید اصلی است: باید در بررسیتان از کنجکاوی و دلسوزی استفاده کنید. نباید خودتان را برای «حساسیت» یا «وابستگی» زیاد مقصر بدانید. در عوض، این فرصتی است تا دربارهی رشد شخصیتیِ خود اطلاعاتی کسب کنید و بفهمید که جداییها، مثل همهی تعاملات دیگر، فرصتی فراهم میکنند تا همینطور که در روزهای اشک و آه بهزانو در میآییم، یادگیری هم شتاب بیشتری بگیرد تا نسبت به بقیهی زمانها به درکی بیشتر برسیم.
۳. بگذارید این خاکستر غصه و دلشکستگی زبانه بگیرد
دلیل دردناکی و رنجآوری جداییها این است که دردهای گذشتهی درونمان را تازه میکنند. این یکی از آن قوانین تغییرناپذیر تعاملات است؛ دلشکستگی دلشکستگی میآورد. بنابراین وقتی غصهی پایان این رابطه را میخورید، خود را برای غمهای دیگر، مثل مرگ عزیزان، مهاجرت یا سایر جداییها، زخمهای قدیمی از دوران بچگی ازجمله طلاق والدین و… هم آماده کنید.
فرهنگ ما ظرف سالمی برای غصهی این جداییها و دردهای قدیمی ارائه نمیکند؛ بهجای آن ما را ترغیب میکند که «پاشو، بسه، تمومش کن». به همین خاطر، فرصتهای فراوانی را برای درمان این دردها در لایههای زیرین این مارپیچ از دست میدهیم. پس به خودتان اجازهی غصهخوردن بدهید و خود را برای ورود آدم بعدی به زندگیتان آماده کنید تا بتوانید رابطهی بعدی را بر مبنای سالمتری آغاز کنید.
برچسب ها :درمان قلب شکسته ، شکست عشقی ، قلب شکسته
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱