?>
تاریخ انتشار : دوشنبه 3 مهر 1402 - 18:08
کد خبر : 23605

شوهرم هنگام قماربازی با یک فرد معتاد، برنده شد و دختر مطلقه او را به عقد خودش درآورد

شوهرم هنگام قماربازی با یک فرد معتاد، برنده شد و دختر مطلقه او را به عقد خودش درآورد

زن ۶۲ ساله در حالی که از همسر ۷۰ ساله اش به اتهام ضرب و جرح و ازدواج مجدد شکایت کرده بود، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی گفت: ۵۰ سال قبل زمانی که ۱۲ سال بیشتر نداشتم پدر مرحومم مرا به عقد «جمال» درآورد اما چون من به سن قانونی نرسیده بودم، عقد

زن ۶۲ ساله در حالی که از همسر ۷۰ ساله اش به اتهام ضرب و جرح و ازدواج مجدد شکایت کرده بود، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی گفت: ۵۰ سال قبل زمانی که ۱۲ سال بیشتر نداشتم پدر مرحومم مرا به عقد «جمال» درآورد اما چون من به سن قانونی نرسیده بودم، عقد ما به صورت محضری ثبت نشد و با همان صیغه محرمیت به خانه بخت رفتم.


تصادفی مهسا را دیدم و متوجه شدم که ارتباط خوبی با همسرش ندارد


در طول زندگی مشترک هیچ گاه به این موضوع فکر نکردم که باید ازدواجمان به صورت قانونی و محضری ثبت شود چون کودکی خردسال بودم و سرانجام این سهل انگاری ها را نمی دانستم.

با وجود این زمانی که زندگی مشترکم آغاز شد تازه فهمیدم همسرم مردی زورگو و بداخلاق است.

 

با آن که صاحب دو فرزند شده بودم اما هیچ مهر و محبتی بین فرزندانم و پدرشان وجود نداشت به گونه ای که دو پسرم به بیراهه رفتند و به مصرف مواد مخدر آلوده شدند.

حالا دیگر مدام در خانه ما جنگ و دعوا بود. اگر فرزندانم به حرف پدرشان گوش نمی کردند آن ها را با پوشش نامناسب و در شب‌های سرد زمستانی از خانه بیرون می کرد.

 

با آن که جمال دست بزن داشت و همواره مرا به دلیل حمایت از فرزندانم کتک می زد ولی من همیشه سکوت می کردم تا این کشمکش های خانوادگی به طلاق منجر نشود و فرزندانم زیر دست نامادری نمانند.


او بدون هیچ نگرانی از فیلمی شرم آور سخن گفت که از من درون خانه تهیه کرده بود


به همین دلیل با بدرفتاری و بداخلاقی‌های همسرم می ساختم و خودم با میوه فروشی و تهیه و توزیع ترشی سعی می کردم مخارج زندگی ام را تامین کنم.

با همین کارگری ها و تلاش های شبانه روزی و اندکی هم درآمدهای کارگری پسرانم موفق شدم منزل کوچک دو طبقه ای را در حاشیه شهر خریداری کنم تا از مستاجری نجات یابیم اما در این میان همسرم همه درآمدش از بنایی و کارگری را پای قمار می ریخت و نمی توانست مخارج زندگی ما را تامین کند.

 

خلاصه با همه این تلخکامی ها من به این زندگی مشترک ادامه می دادم تا این که چند وقت قبل هنگام قماربازی با یک فرد معتاد، برنده شد و دختر مطلقه او را به عقد خودش درآورد.

حالا هم آن زن ۲۰ ساله را به طبقه بالای منزل من آورده است و ادعا می کند مدت ۵۰ سال من در عقد موقت او بوده ام و اکنون مدت این عقد موقت به پایان رسیده است و اگر بیشتر از این اعتراض کنم مرا رها خواهد کرد. اکنون نیز به کلانتری آمده ام تا چاره ای قانونی برای حل این مشکل پیدا کنم.

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.