?>
تاریخ انتشار : پنجشنبه 13 مهر 1402 - 11:05
کد خبر : 24665

رفتم سراغ عشق اولم ! نمی دانستم دچار دردسری می شوم که …

رفتم سراغ عشق اولم ! نمی دانستم دچار دردسری می شوم که …

مرد ۳۵ ساله ای گفت:حدود ۵ سال قبل با یک زن جوان آشنا شدم. آن زمان دختری ۲۲ ساله شهرستانی بود که دوست داشت به طور مستقل زندگی کند و درآمد داشته باشد. در همین مدت آشنایی به «شیوا» علاقه مند شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما از سوی دیگر خانواده ام

مرد ۳۵ ساله ای گفت:حدود ۵ سال قبل با یک زن جوان آشنا شدم. آن زمان دختری ۲۲ ساله شهرستانی بود که دوست داشت به طور مستقل زندگی کند و درآمد داشته باشد.

در همین مدت آشنایی به «شیوا» علاقه مند شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما از سوی دیگر خانواده ام دختر دیگری را به من معرفی کرده بودند و اصرار داشتند تا به خواستگاری«شیدا» برویم به همین دلیل هم من با «شیدا» ازدواج کردم، ولی دوستی و ارتباطم را با «شیوا» که عشق اول من بود ادامه دادم.

او هم مدتی بعد در شهرستان و با یکی از بستگانش ازدواج کرد و به زندگی جدید خود ادامه داد تا این که چند روز قبل به صورت تلفنی با من تماس گرفت و مدعی شد به خاطر اختلافات خانوادگی که با همسرش دارد از او جدا شده و سرگردان است.

من که اوضاع را این گونه دیدم او را به هتل آپارتمان یکی از دوستانم بردم و اتاقی را برایش گرفتم تا شب را درآن جا استراحت کند سپس به دیدار او رفتم تا از نزدیک با هم صحبت کنیم، اما «شیوا» وقتی سر قرار آمد، ادعا کرد پولی ندارد،بعد هم از من خواست تا چند میلیون به او قرض بدهم و قول داد که مبلغ را برایم کارت به کارت می کند!

این بود که کارت بانکی ام را با رمز آن در اختیارش گذاشتم و از او خواستم خودش به یکی از فروشگاه های داخل مرکز خرید برود و مبلغ ۳ میلیون تومان برداشت کند!

بعد از رفتن «شیوا» من کنار مرکز خرید منتظرش ماندم و در یک لحظه با صدای پیامک گوشی از افکار خودم بیرون آمدم.

هنگامی که چشمم به پیامک بانک افتاد رنگ از رخسارم پرید و سراسیمه و هراسان خودم را به مرکز خرید رساندم. در این لحظه «شیوا» را دیدم که از در پشتی قصد فرار داشت.با ایجاد سر و صدا به دنبالش دویدم و با همکاری برخی کسبه و رهگذران موفق شدم از فرار او جلوگیری کنم.

سپس با پلیس۱۱۰ تماس گرفتم که افسران گشت کلانتری به محل آمدند و دستگاه کارت خوانی را در کیف«شیوا» پیدا کردند که توسط آن مبلغ ۴۰میلیون تومان را به حساب بانکی دیگری انتقال داده بود، اما او کارت بانکی دیگری در اختیار نداشت.

حالا هم با گریه ادعا می کند که با فروش النگوهایش پول مرا باز می گرداند، در حالی که با این ترفند فقط قصد فرار دارد، چون احتمال می رود از افراد دیگری هم با این شیوه کلاهبرداری کرده باشد و …

بیشتر بخوانید :

تازه فهمیدم که من بازیچه ای برای هوسرانی های او شدم و…

مجازات اعدام به جرم تعرض به پسر فامیل

الهه جون” اسم مستعار پسرخاله ام بود که با همسرم رابطه داشت

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.