ماجرای مرگ عاشقانه زلیخا با فوت یوسف پیامبر + جزئیات

زمانی که خبر رحلت حضرت یوسف به زلیخا می رسد، شتابان به سمت یوسف می رود. وقتی به تابوت یوسف نبی می رسد تابوت را در آغوش میگیرد و صدا می زند: یوسف من، یوسف من !

این تویی که بدین زودی از من جدا شدی و بعد سرش را آنقدر به تابوت می زند تا از هوش می رود. زلیخا سه شبانه روز در بستر بیهوش بود و زمانی که به هوش آمد گفت  میدانید یوسف نبی در آخر عمر چه گفت؟ جواب دادند یوسف گفت :بار خدایان یار من بستان درحالی که مسلمانم ومرا با صالحان محشور کن

زلیخا نیز همان دعا را تکرار کرد و خداوند متعال دعای او را مستجاب و از دنیا رفت تا همچنان که در دنیا جفت یکدیگر بودند در آخرت نیز جفت یکدیگر باشند.