داستان سفر در زمان پسری که در سال ۱۹۱۲ ناپدید شد و در سال ۱۹۷۰ در همان سن بازگشت
این داستان به سال ۱۹۱۲ برمی گردد، زمانی که یک پسر ده ساله توماس جانسون با پدرش در حومه نیویورک زندگی می کرد. چندین مزرعه در نزدیکی خانه آنها وجود داشت که به عنوان زمین بازی بزرگ برای توماس و دوستانش عمل می کرد. یک دریاچه مصنوعی در نزدیکی مزرعه پدرش وجود دارد که بسیار مرموز به
یک روز توماس بدون توجه به صحبت های پدرش با دوستانش به دریاچه نزدیک شد. بچه ها متوجه شدند که ناگهان یک “گرداب” در دریاچه شروع به شکل گیری کرد. توماس کنجکاو می خواست کمی نزدیکتر به دریاچه برود تا بهتر ببیند چه اتفاقی دارد می افتد. در یک لحظه، دوستانش کاملاً شوکه شدند که چگونه آن گرداب توماس را در بر گرفت و او را در آب ناپدید کرد که گویی کسی در هوا ناپدید شده است.
بچه ها هراسان رفتند و تمام ماجرا را به پدر توماس اطلاع دادند و او به سرعت به سمت دریاچه دوید، اما دیگر دیر شده بود. بعداً از پلیس کمک گرفت. پلیس یک عملیات جستجوی بزرگ را آغاز کرد زیرا تیم های مختلف تشکیل شد و کل منطقه جستجو شد اما هیچ سرنخی از توماس پیدا نشد. زمان گذشت اما پدر توماس امیدوار بود که پسرش به زودی بازگردد. اما بعداً فهمید که پشت این حادثه غم انگیز توماس، دست نیرویی نامرئی در دریاچه زندگی می کند.
پس از آن اتفاق ناگوار، پدر توماس اکنون ۹۱ ساله شده بود. یک روز در ماه جولای، او در مزرعه خود قدم می زد و شروع به یادآوری خاطرات توماس کرد، که ناگهان گردابی مشابه شروع به شکل گیری کرد. دریاچه ای که پسرش را جذب کرده بود . به زودی پسری در آب ظاهر شد که به نظر می رسید سنش حدود ۱۵ سال باشد. پدر بلافاصله متوجه شد که این توماس است، اما پسر او را فردی ناشناس می دانست. اما پس از یک مکالمه کوچک، توماس تایید شد که او پدرش است. پدر مدتی باور نمی کرد که پسرش بعد از سال ها برگشته و درست روبروی او ایستاده است.
توماس از طریق یک درگاه زمانی نامرئی به مکانی سفر کرده بود که زمان کندتر از زمین می گذشت. توماس تنها پنج سال گذشته بود اما ۶۰ سال روی زمین گذشته بود. پدر و پسر از دیدار مجدد خود بسیار خوشحال بودند. اما هر دو غم جدایی سالهای گذشته را نیز داشتند. حالا این خبر به چشم مردم آمد و به مقامات محلی رسید. پلیس فکر می کرد که این یک شیاد است که می خواهد اموال پیرمردی به نام توماس را تصاحب کند. پلیس چندین سوال در مورد توماس از او پرسید که پسر به درستی به آنها پاسخ داد.
پلیس همچنین اثر انگشت او را گرفت اما با دیدن نتایج کاملاً شوکه شد، زمانی که اثر دقیقاً مشابه اثر توماس جانسون بود. حالا این خبر بیشتر شده بود و مردم از مناطق دور شروع به رسیدن به این دو کردند. هر دو آنقدر ناراحت شدند که جایشان را عوض کردند و هویتشان را هم عوض کردند. توماس به مدت پنج سال هرگز برای کسی فاش نکرد که در چه دنیایی بود و در آنجا چه دید.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰