?>
در را که باز کردم پیمان و یکی از اقوام نزدیکش من را به زور سوار خودرو پرشیا کرده و …

در را که باز کردم پیمان و یکی از اقوام نزدیکش من را به زور سوار خودرو پرشیا کرده و …

سرویس حوادث چمدون ،نیمه شب است و کوچه در تاریکی شب فرو رفته است. باران نم نم کف کوچه و برگ‌های تازه درختان را مرطوب کرده است. چراغی کم سو سرکوچه روشن است و هرازگاهی صدای گاز دادن خودرویی که از خیابان بالایی عبور می‌کند، شنیده می‌شود. یکی از همان خودرو‌ها داخل کوچه می‌پیچد. خودروی