?>
یک روز مثل همین دختری که در پارک دیدم؛ غرورداشتم، سرم را بالا می گرفتم و راه می رفتم…

یک روز مثل همین دختری که در پارک دیدم؛ غرورداشتم، سرم را بالا می گرفتم و راه می رفتم…

یک روز مثل همین دختری که در پارک دیدم؛ من هم غرور داشتم و سرم را بالا می گرفتم و راه می رفتم ولی … لباس های اجق وجق پوشیده بود و آرایش غلیظی داشت. با این سر و وضع بزک کرده، یک نخ سیگار هم دستش بود و توی پارک قدم می زد. دلم