?>
تاریخ انتشار : شنبه 21 مرداد 1402 - 21:56
کد خبر : 12658

شوهرم نیمه‌شب به خانه آمد و دید که من هنوز بیدارم …

شوهرم نیمه‌شب به خانه آمد و دید که من هنوز بیدارم …

مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.  مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.  مینا از زندگی شخصی‌اش و اتهامی ‌که به او وارد شده می‌گوید:*آن‌طور که گفته شده صاحب دو فرزند هستی، چرا با

مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.

احساس تنهایی؛ دلیل خیانت به همسر!

 مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.

 

مینا از زندگی شخصی‌اش و اتهامی ‌که به او وارد شده می‌گوید:

*آن‌طور که گفته شده صاحب دو فرزند هستی، چرا با فردی دیگر رابطه برقرار کردی؟

چون خیلی احساس تنهایی می‌کردم. هیچ زنی حاضر نیست بچه‌هایش را در نگرانی و سختی بگذارد. من آن‌قدر تنها بودم که نتوانستم تصمیم درست بگیرم و اشتباه کردم.

*چرا احساس تنهایی داشتی، شوهرت کجا بود؟

شوهر من شغلش جوری بود که تقریباً ۱۰ ماه از ۱۲ ماه سال را خانه نبود و من و بچه‌ها تنها بودیم. هر وقت هم اعتراض می‌کردم به من می‌گفت به خاطر شما کار می‌کنم و پول بیشتری به من می‌داد ولی من پول بیشتر نمی‌خواستم، نیازهای روحی و تنهایی‌ام برطرف نمی‌شد.

*بچه‌هایت چه نظری دارند؟

آنها هم از نبود پدرشان ناراحت بودند. من بچه‌هایم را تنهایی بزرگ کردم و پدرشان نقشی در زندگی ما نداشت، او فقط پول می‌داد.

*شوهرت چطور متوجه شد به او خیانت می‌کنی؟

یک شب نیمه‌شب به خانه آمد و دید که من هنوز بیدارم و تلفن دستم است، آنجا شک کرد و بعد هم پیگیری کرد و متوجه شد.

 

چرا از او جدا نشدی؟

اشتباه کردم، فکر می‌کردم اگر جدا شوم به بچه‌هایم ضربه سنگینی وارد می‌شود اما اشتباه می‌کردم چون بچه‌ها اصلاً با پدرشان نبودند.

*فردی که با او رابطه داشتی می‌دانست متاهل هستی؟

رابطه من رابطه‌ای جدی نبود، در حد تلفن کردن و پیام دادن بود. من او را یکی دو بار بیشتر ندیدم.

*حالا هم قصد جدایی نداری؟

شوهرم همه وسایلم را به خانه مادرم فرستاده است، حالا که کار به اینجا کشیده می‌گوید خودش را بازخرید می‌کند و بچه‌ها را نگه می‌دارد و مرا طلاق می‌دهد. البته بچه‌ها می‌گویند می‌خواهند پیش من باشند اما فکر می‌کنم حالا عصبانی است چون او عاشق شغلش است و در نهایت شغلش را ول نمی‌کند؛ اما زندگی ما نابود شد. من نگران بچه‌هایم هستم، آنها در سن حساسی هستند و آینده‌شان تحت تاثیر این اتفاق قرار می‌گیرد.

منبع: اعتمادآنلاین

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.