?>
تاریخ انتشار : یکشنبه 22 مرداد 1402 - 8:00
کد خبر : 14163

دکتر بـهزاد چاوشـی روان شناس بالینی

به طور اتفاقی متوجه شدم که همسرم چند سال پیش، با زنی که ۲۳ سال از خودش کوچیک‌تر بوده رابطه داشته

به طور اتفاقی متوجه شدم که همسرم چند سال پیش، با زنی که ۲۳ سال از خودش کوچیک‌تر بوده رابطه داشته

سلام من به طور اتفاقی متوجه شدم که همسرم چند سال پیش، با زنی که ۲۳ سال از خودش کوچیک‌تر بوده رابطه داشته. شوهرم قسم می‌خوره که رابطشون هیچوقت بیشتر از تلفن و پیام نبوده ولی حاضر نیست توضیح بیشتری بده. منم با اینکه قضیه مربوط به سال‌ها پیشه، بی‌نهایت سردرگمم و همش داره تو

سلام من به طور اتفاقی متوجه شدم که همسرم چند سال پیش، با زنی که ۲۳ سال از خودش کوچیک‌تر بوده رابطه داشته.
شوهرم قسم می‌خوره که رابطشون هیچوقت بیشتر از تلفن و پیام نبوده ولی حاضر نیست توضیح بیشتری بده.
منم با اینکه قضیه مربوط به سال‌ها پیشه، بی‌نهایت سردرگمم و همش داره تو سرم میچرخه که چرا اینکارو کرد، چه مدت ادامه داده، طرف کی بوده و… همه چیز برام فرو ریخته انگار، همش پسش می‌زنم و دیگه به هر کاری می‌کنه شک دارم. چطوری می‌تونم این روح شکسته رو ترمیم کنم دکتر؟ لطفا کمکم کنید. خیلی داغونم.

پاسخ:دکتر بـهزاد چاوشـی روان شناس بالینی

دوست خوبم، مواجه شدن با خیانت، تجربه بسیار دردناکیه؛ برخلاف سایر آسیب‌های زندگی، وقتی قلبی بواسطه بی‌وفاویی شکست، گذر زمان،‌ به تنهایی، مرهمی براش نیست! روند بهبودی این دل‌شکستگی، به عوامل زیادی وابسته‌س، پس در صورتی که تصمیم دارید زندگی مشترک‌تون رو ادامه بدید و حاضرید پیامدهای احتمالی این انتخاب رو بپذیرید، قبل از هر چیزی باید این رو بپذیرید که «شما هرگز به تنهایی از پسش بر نمیاید». چون، اونچه که در حال حاضر شکسته شده، فقط روح و قلب شما نیست؛ بلکه با فاش شدن این ماجرا، ترک‌های عمیقی روی اعتماد و ارتباط بین شما دو نفر ایجاد شده. 

آیا اشکالی داره که رابطه با ارتباط جنسی  شروع بشه؟/چرا ‌عاشق شدن جاشو به رابطه جنسی  و بعدش خداحافظی داده؟

بنابراین، اگر قرار باشه زوجی، بعد از تجربه خیانت با هم بمونن و این ادامه دادن به زندگی مشترک، به صرف «حضور فیزیکی زیر یک سقف» محدود نباشه، باید برای بازیابی اعتماد از دست رفته تلاش کنن و برای حرکت رو به جلو، یک ارتباط قوی و عمیق عاطفی، شکل بدن که به تلاش و تعهد زیادی نیازمنده. هر دو طرف ماجرا، باید با همدیگه صادق باشن و انرژی و زمان‌شون رو وقف بررسی و پشت سر گذاشتن این مسئله کنن و دقیقا اینجاست که به «نقش همسرتون» تو ماجرا میرسیم. تا وقتی ایشون به روال خودش ادامه بدن و اشتیاقی به ارائه جزئیات بیشتر نداشته باشن، حساسیت، التهاب، شک و تردید شما کاملا قابل درکه.

همسرتون تا جایی که ممکنه همه چیز‌ رو داره به چندتا پیامک و تماس تلفنی کاهش میده و از ارائه توضیحات بیشتر اجتناب می‌کنه، ایشون با این روش، داره خودش رو از ماجرا عقب می‌کشه و تلاشی هم برای برگردوندن شما از لبه پرتگاه، به زمین سفت و امن نمی‌کنه. ایشون صرفا داره به عادی بودن شرایط و بی‌اهمیت بودن این مسئله تظاهر می‌کنه و شما هم باهاش همدست شدین تا رنج خودتون رو کاهش بدین؛ در حالیکه روند بهبودی بعد از خیانت، هرگز با انکار و نادیده گرفتن واقعیت، پیش نمیره.

به علاوه، از اونجایی که مواجه شدن با خیانت، احساس امنیت فرد رو به شدت خدشه‌دار می‌کنه، بروز علائمی مثل حملات اضطرابی، کابوس، تغییر مداوم خلق، نشخوار فکری، افکار وسواسی و نگرانی بیش از حد نسبت به کوچکترین علامتی که می‌تونه نشون‌دهنده احتمال وقوع مجدد چنین اتفاقی باشه، در شخصی که مورد خیانت واقع شده بسیار رایجه. حالا متوجه شدین که چرا مدام به همسرتون شک دارین و نشخوار فکری در مورد این ماجرا رهاتون نمیکنه؟

با این تفاسیر، اگر قرار باشه امیدی به سر پا شدن دوباره زندگی مشترک‌تون باشه، خیلی چیزها باید بین‌تون تغییر کنه؛ پس هر دوتون باید کفش آهنین به پا کنید و مسیر مشخصی رو بگذرونید. چه مسیری؟ در قدم اول، همسر شما موظفه تاثیر و پیامدهای خیانتش، روی شما و رابطه‌تون رو بپذیره؛ یعنی به جای اینکه از خودش دفاع کنه و بخواد کل ماجرا رو نادیده بگیره، باید به دردتون گوش بده، برای فهم رنج عمیقی که بهتون تحمیل کرده تلاش کنه و بابت فریب دادن شما، اظهار ندامت و پشیمونی کنه.

قدم دوم، بازگو کردن صادقانه ماجرا و ارائه پاسخ‌های شفاف، کامل و جامع به سوالات شماست؛ مرحله‌ای که برای بازسازی اعتماد از دست رفته بین‌تون حیاتیه. در عین حال، پاسخ کامل، به معنای تعریف کردن تمام جزئیات ماجرا هم نیست. تو این مسیر حتما از یک زوج درمانگر کمک بگیرید تا کمک‌تون کنه بین اطلاعاتی که می‌تونه برای بهبود رابطه‌تون مفید باشه و جزئیاتی که به آسیب بیشتر منجر میشه، تمایز قائل بشید.

به عنوان مثال، سوالاتی که پاسخ‌شون برای ترمیم رابطه مفیده، پرسش‌هایی هستن راجع به زمان شروع رابطه، مدت زمانی که ادامه پیدا کرده، دروغ‌هایی که برای پوشش قضیه گفته شده و سوالاتی از این دست هست و در مقابل، جزئیات رابطه جنسی، یا خوندن تک به تک پیام‌های رد و بدل شده، ممکنه شما رو با تصاویر مزاحم و افکار نشخوارگونه‌ای باقی بذاره که عبور از این ماجرا رو خیلی خیلی سخت‌تر از قبل خواهد کرد. راستی، در نظر داشته باشید که در راستای بازسازی اعتماد، اختیار دادن بابت دسترسی به تلفن همراه و همه رمزها و ارائه توضیح کامل در مورد رفت و آمدها و خلاصه هر کاری که بتونه در روند بهبودی، باعث کاهش اضطراب طرف آسیب‌دیده باشه، کاملا ضروری و مجازه.

حالا از اینجا به بعد، تازه وقتشه برید سراغ علت ماجرا، اما نکته مهم اینجاست که صرف نظر از هر علتی که کشف می‌کنید، اون کسی که مرتکب خیانت شده، باید بتونه مسئولیت تمام و کمال این ماجرا رو به عهده بگیره؛ چون حتی اگر فرض کنیم که زندگی مشترک شما تو مشکل و تعارض غرق بوده، راهکارهای سالم و بالغانه متعددی برای مدیریت تعارض‌های زناشویی وجود داره که‌ نیازی به خیانت و‌ پنهان‌کاری نباشه. بنابراین، یادتون باشه که بررسی دلایل اتفاق رخ داده، فقط برای اینه که شما فرصت داشته باشید زندگی مشترک‌تون رو، برای ادامه مسیر، دقیق‌تر و سالم‌تر بررسی کنید.

خیلی چیزها می‌تونه عامل خیانت باشه؛ احساس تنهایی، نادیده گرفته شدن به لحاظ عاطفی، روان آشفته، تعارضات جنسی و البته، عدم وجود ظرفیت و توانایی بیان و مدیریت بالغانه این تعارض‌ها، از شایع‌ترین و مهم‌ترین دلایل خیانت محسوب میشه؛ گرچه، خیلی‌ها ممکنه علیرغم حضور در روابط صمیمانه و رضایت‌بخش، باز هم مرتکب خیانت بشن! چون خیانت میتونه یک واکنش دفاعی در برابر گیر و گورهای درونی‌ ما، از جمله ترس از بالا رفتن سن و روشی برای تجربه دوباره احساس جوونی، سرزندگی، طراوت، یا فرار از روزمرگی‌های زندگی باشه.

وقوع خیانت همزمان با رویدادهای مهم زندگی، مثل بچه دار شدن، مرگ والدین، از دست دادن شغل و … هم رایجه. به عبارت بهتر، حتی در روابطی که به خودی خود مشکلی ندارن، خیانت ممکنه از طرف یکی‌ از طرفین رابطه رخ بده و لزوما، نشون دهنده مشکلی در رابطه دو نفره شون نباشه.

و اما بررسی علت ماجرا یه فایده و هدف مهم دیگه هم داره؛ باعث میشه هر دو طرف، چرایی تصمیم‌شون برای ادامه رابطه رو عمیق‌تر بررسی کنن و به این نتیجه برسن که آیا واقعا، برای ادامه زندگی مشترک‌شون مشتاق هستن؟ اونوقت این آگاهی از علت تمایل‌شون به ادامه و در کنار هم بودن، باعث میشه با تلاش بیشتری روی مشکلات‌شون کار کنن.

به خصوص که در خیلی از موارد، خیانت در روابطی رخ میده که زوجین، عادت دارن از بیان احساسات و افکارشون اجتناب کنن؛ دقیقا همون چیزی که در همسر شما بسیار پر رنگ به نظر میرسه. بنابراین، اهمیت زیادی داره که برای ادامه راه، نحوه صحیح و سالم مدیریت مشکلات و بیان نیازها و خواسته‌ها با صدای بلند، در عین در نظر گرفتن نیازها و خواسته‌های طرف مقابل رو یاد بگیرن. برای یادگیری هم نیاز به یه زوج‌ درمانگر دارید، این فکر رو از سرتون در بیارید که به تنهایی بتونید از پس این مسیر سخت بر بیاید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.