?>
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 شهریور 1402 - 16:23
کد خبر : 15285

۵حقیقت جالب در مورد سیمون بولیوار که نمی دانید

۵حقیقت جالب در مورد سیمون بولیوار که نمی دانید

در قرن نوزدهم، جنگ‌های استقلال اسپانیا و آمریکا شاهد رهایی بیشتر قاره آمریکا بود. برای بسیاری از آنها، یک مرد حیاتی بود: سیمون بولیوار

سیمون بولیوار یکی از مشهورترین شخصیت های تاریخ آمریکای لاتین است.

دانستی های چمدون ،از بولیوار که در کنار دیگر رهبران استقلال قاره آمریکا ایستاده است، به عنوان یک غول در دگرگونی آمریکای جنوبی و آمریکای اسپانیایی یاد می شود.

سیمون بولیوار که در ونزوئلای امروزی به دنیا آمد، نه تنها در مبارزه برای رهایی در کشور خود رهبری و کمک کرد، بلکه در مبارزات سایر کشورها نیز نقش مهمی داشت.

آمریکای لاتین امروز بدون تأثیر بولیوار بر جامعه و رویاهای بلندپروازانه او برای آمریکای اسپانیایی متحد مشابه نخواهد بود.

بیشتر او را به‌عنوان نماد تاریخی که هست به یاد می‌آورند، اما بخشی از تاریخ زندگی‌اش با دانستن دستاوردهای بولیوار پشت سر گذاشته می‌شود. در اینجا ۵ واقعیت جالب در مورد زندگی او وجود دارد.

حقیقت شماره یک:

دو کشور به نام سیمون بولیوار نامگذاری شده اند: بولیوی و ونزوئلا

تلاش های بولیوار برای رهایی آمریکای لاتین او را به مبارزات جنگی در سراسر شبه قاره سوق داد.

رویای او این بود که قاره آمریکا را از کنترل اسپانیا آزاد کند و کشورهای آزاد را تحت یک دولت متحد کند، یک آمریکای لاتین متحد.

امیدهای او به آزادی به مرور زمان و با حمایت و رهبری قابل توجهی از سوی او محقق شد.

اما آرزوی او برای آمریکای لاتین متحد کوتاه مدت بود. با این وجود، میراث او همچنان قوی و قابل مشاهده است.

به افتخار او، دو کشور آمریکای لاتین نام خود را مدیون او هستند: بولیوی، و زادگاهش ونزوئلا، که رسما La Republica Bolivariana de Venezuela نام دارد .

کشورهای دیگر در آمریکای لاتین هنوز ال لیبرتادور را ارج می نهند ، و هر از گاهی، یادبودهایی از زمان جنگ های رهایی بخشی هنوز به تلاش های بولیوار توجه می کنند.

تجلیل مکزیک از بولیوار

حتی مکزیک، کشوری که عمدتاً با تلاش‌های رهایی‌بخش در آمریکای جنوبی ارتباطی ندارد، بارها از انقلابیون ونزوئلا تجلیل کرده و موسسات، مدارس، دانشگاه‌ها، خیابان‌ها و موارد دیگر را به نام او نامگذاری کرده است.

رویای بولیوار برای آمریکای لاتین متحد نیز همچنان زنده است، و اگرچه نه به قوت گذشته، اما همکاری بیشتر و بیشتر بین کشورهای آمریکای لاتین امیدها را برای منطقه ای نزدیک تر حفظ می کند.

سازمان هایی مانند جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب برای ادغام و توسعه بیشتر در میان اعضای آن تلاش می کنند.

رگنار لودبروک وایکینگ افسانه ای که بود

برخی دیگر مانند مرکوسور گام های بلندپروازانه تری برای اتحاد برمی دارند. مرکوسور با آرزوی ادغام مشابه اتحادیه اروپا، بر اساس ایده آل برای یکپارچگی منطقه ای، همکاری بین المللی و ایجاد یک اتحادیه اقتصادی بازار واحد پایه گذاری شد.

اگرچه آمریکای لاتین با آنچه بولیوار تصور می کرد متفاوت است، حتی امروز هم به نزدیک شدن به یکدیگر ادامه می دهد.

حقیقت شماره دو :

او از یکی از ثروتمندترین خانواده های منطقه آمده است

چمدون

بولیوار در خانواده ای فوق العاده ممتاز به دنیا آمد. پدرش، خوان ویسنته بولیوار ای پونته، تاجر و سرهنگ کریولو بود. در سیستم کاست استعماری اسپانیا، کریولوها یک گروه اجتماعی قدرتمند متشکل از افرادی بودند که در مستعمره‌ها متولد می‌شدند، اما آنها نیز تبار اسپانیایی داشتند یا از این قبیل بودند. آنها پس از شبه جزیره‌های اسپانیایی تبار که بیشتر قدرت و نفوذ را متمرکز کرده بودند، در رتبه دوم قرار داشتند.

موراماسا کاتانا: افسانه های وحشتناک شمشیر شیطانی

پدر بولیوار نه تنها در دولت استعماری مناصب داشت، بلکه ثروت هنگفتی را نیز به ارث برد. سیمون بولیوار در سن ۱۶ سالگی برای تحصیل به اروپا رفته بود اما یتیم شده بود.

ثروت بولیوار به او کمک کرد تا با تفکر لیبرال انقلابی آن زمان که برای مدتی در اروپا شکل گرفته بود آشنا شود.

تجربیات او باعث شد تا قول دهد که مستعمرات اسپانیایی آمریکای جنوبی را در Juramento del Monte Sacro خود آزاد خواهد کرد.

سیمون بولیوار مبارز ثروتمند

بولیوار در طول زندگی خود ثروتی پس از اقبال به ارث برد، اگرچه همیشه به قیمت تراژدی، مانند مرگ برادر بزرگترش که فرزندانش هنوز خیلی جوان بودند، و بنابراین ارث خانواده به بولیوار منتقل شده بود.

ثروت بولیوار همچنین یکی از دلایل توسعه و موفقیت بسیاری از مبارزات رهایی بخش در آمریکای جنوبی بود، زیرا او نه تنها بسیاری از تلاش ها را رهبری می کرد، بلکه آنها را نیز تأمین مالی می کرد.

اگرچه گفته می‌شود که بولیوار پس از خرج کردن همه آن در مبارزات انقلابی آمریکای جنوبی، در حالی که هیچ یک از دارایی‌هایش باقی نمانده بود، مرد.

اما این دروغ است، زیرا بولیوار هنوز دارایی‌های سودآور زیادی داشت.

با این وجود، بولیوار همچنان برای نزدیکانش خیریه می‌کرد و خانواده‌اش را حمایت اقتصادی می‌کرد و حتی در وصیت نامه خود اعلام کرد که یک سوم ثروتش به سه برادرزاده‌اش باز می گردد. 

حقیقت شماره سه :

او یک رهبر بزرگ بود، اگرچه در مواقعی بسیار بی رحم بود

سایت چمدون

سیمون بولیوار معروف به « ال لیبرتادور » یا «آزادکننده» بود. اما علیرغم تعهدش به رهایی مستعمرات اسپانیایی در آمریکای جنوبی، بولیوار فقط یک ایده آلیست نبود. در عوض، او یک رهبر نظامی استراتژیک بود که اغلب برای پیشبرد تلاش های جنگی خود ریسک می کرد. به عنوان مثال، در سال ۱۸۱۹، انقلابیون ارتش اسپانیا را در نبرد بویاکا غافلگیر کردند که منجر به سقوط قاطع نایب السلطنه گرانادای جدید شد.

شش نمونه دیوانه کننده از جنگ بیولوژیکی که در طول تاریخ استفاده شده است

بولیوار در اقدامات خود هم فوق العاده جاه طلب و هم قاطع بود. در سال ۱۸۱۲، زلزله ای عظیم کاراکاس را لرزاند و انقلابیون را تضعیف کرد.

در همان سال، آنها شکست‌های قاطعی را در برابر اسپانیایی‌ها متحمل شدند که منجر به سقوط جمهوری اول در سال ۱۸۱۳ شد.

اسپانیایی‌ها به انقلابیون رحم نکردند، اما طرف شورشی نیز موضعی تاریک اتخاذ کرد.

صدور فرمان جنگ تا مرگ

بولیوار “El Decreto de Guerra a Muerte” یا فرمان جنگ تا مرگ را صادر کرد که به کشتن هر غیرنظامی اسپانیایی اجازه می داد که در مبارزه رهایی بخش کمکی نکرده باشد.

زمانی که استقلال نیو گرانادا به دست آمد، لا گران کلمبیا متولد شد. اما چگونگی اداره ملت جدید موضوعی حساس و بحث برانگیز بود. بولیوار معتقد بود که به یک دست سنگین نیاز است. او به نفع رئیس جمهور مادام العمر با قدرت تقریباً نامحدود و یک شکل حکومت واحد استدلال می کرد. در همین حال، سانتاندر، یکی از متحدان سابق، برای یک دولت فدرال، محدودیت در اختیار و قدرت ریاست جمهوری و نفوذ کمتر ارتش بحث می کرد. بولیوار معتقد بود که آمریکای جنوبی باید متحد شود، اما او بر این کشور فرضی حکومت کند. او درک می کرد که کشورهای تازه استقلال یافته به یک شخصیت قدرتمند نیاز دارند تا امکان چنین ادغامی را فراهم کند، و برای مدتی، بولیوار چنین شخصیتی بود. با این وجود، موضع سخت او هزینه داشت و رویای او از بین رفت.

حقیقت شماره چهار:

چمدون

سیمون بولیوار

 

برخی از دوستان و متحدان او در نهایت به دشمنان او تبدیل شدند

از  نظر تاریخی، سیاست تقریباً همیشه شامل خیانت و جنبه های تلنگری است. هیچ کجا به اندازه زمانی که تغییرات تاریخی بزرگ رخ می دهد قابل توجه نیست. در طول چنین پیکربندی مجدد عظیمی از قدرت و نفوذ، مشاهده تغییرات در جناح ها و وفاداری ها کاملاً معمول است. در بیشتر قرن نوزدهم، قاره آمریکا خانه ایده آل این محیط پر هرج و مرج، به ویژه در مستعمرات اسپانیا بود .

فرانسیسکو دی میراندا، که پیشروی مبارزات رهایی بخش آمریکای لاتین به شمار می‌رفت، در بسیاری از درگیری‌های دیگر با هدف ایده‌های لیبرال و استقلال همکاری کرده بود. او در آفریقا، آمریکا و اروپا جنگیده بود و در انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه شرکت کرده بود. نام او حتی بر روی طاق پیروزی پاریس حک شده است. به طور طبیعی، زمانی که جنگ انقلابی در زادگاهش ونزوئلا آغاز شد، میراندا توسط بولیوار و دیگران به رهبری فراخوانده شد. اما زمانی که جنگ به نقطه حساسی رسید، میراندا به نام تمام نیروهای انقلابی تسلیم شد و به انتصاب قبلی خود به عنوان رهبر عالی عمل کرد. بولیوار از تصمیم میراندا گیج شده بود و معتقد بود اقدامات او به معنای خیانت است، بنابراین او را دستگیر و به طرف اسپانیایی تحویل داد. میراندا در نهایت به مرگ طبیعی در اسارت درگذشت .

بولیوار و سانتاندر دو رهبر ایدئولوژیک اصلی گرن کلمبیا بودند

میراندا تنها کسی نبود که از حسن نیت بولیوار خارج شد. وقتی جنگ پیروز شد، این سوال مطرح شد که بعداً چه اتفاقی خواهد افتاد. بولیوار و سانتاندر دو رهبر ایدئولوژیک اصلی گرن کلمبیا بودند. اما اختلافات سیاسی آنها به حدی بود که متحدان و دوستان سابق از هم پاشیدند و به دشمن تبدیل شدند. برای مدتی، بولیوار رهبر اصلی باقی ماند، اما برخی از مخالفان او می خواستند از شر او خلاص شوند. در سال ۱۸۲۸، تلاشی برای جان بولیوار انجام شد و سانتاندر در کنار دیگر همکاران ادعایی متهم شد. سانتاندر یک خائن یافت و تبعید شد و تنها پس از استعفای بولیوار از ریاست جمهوری به کلمبیای بزرگ بازگشت.

حقیقت شماره پنج :

سیمون بولیوار از درگیری نمرد

blank

سیمون بولیوار مطمئناً زندگی پرمشغله و سختی داشت. او یکی از مهم ترین رهبران قاره آمریکا در طول زندگی خود بود. او یک رهبر نظامی فداکار بود و مسئولیت یک سری نبردهای کلیدی و مبارزات کامل علیه اسپانیایی ها را بر عهده گرفت. و با وجود همه اینها، بولیوار از جنگ یا خیانت نمرده است. در عوض، او بر اثر سل درگذشت ، یا حداقل این همان چیزی بود که در آن زمان اعتقاد داشتند .

بعدها در زندگی، بولیوار ایمان خود را به سیاست آمریکای جنوبی از دست داده بود و احساس بیگانگی می کرد. پس از ترور یکی از متحدان نزدیک خود، خوزه آنتونیو دو سوکره، برای مدت کوتاهی از او درخواست حمایت شد. اما بولیوار که از قبل در انتظار عزیمت به تبعید بود، بیمار شده بود و سلامتی او تا زمان مرگش در سال ۱۸۳۰ در سن ۴۷ سالگی رو به وخامت بود.

blank

قرن ها بعد، در سال ۲۰۰۸، دولت هوگو چاوز، که از علت متعارف مرگ بولیوار ناراضی بود، تحقیقاتی را برای روشن شدن دلایل مرگ او انجام داد. در گزارش رسمی آمده است که بولیوار در واقع بر اثر هیستوپلاسموز، یک عفونت قارچی با علائم مشابه سل درگذشته است. علاوه بر این، این گزارش استدلال کرد که عفونت با مسمومیت با آرسنیک تشدید شده است. و اگرچه ممکن است رقبای او را مسموم کرده باشند، اما در آن زمان استفاده از آرسنیک به عنوان یک داروی پزشکی بسیار رایج بود و بولیوار حتی ممکن است آن را با ابتکار خودش انجام داده باشند .

زندگی بولیوار به عنوان یکی از مواردی که باید به یادگار بماند در تاریخ ثبت شده است. مانند دیگر رهبران استقلال آمریکای لاتین، حمایت بولیوار و رهبری جنبش‌های رهایی‌بخش در آمریکای جنوبی، امپراتوری قدرتمند اسپانیا و ظلم و ستم استعماری قرن‌ها آن بر قاره آمریکا را به چالش کشید. اما بر خلاف بسیاری از آنها، بولیوار همچنین رویای یک آمریکای اسپانیایی متحد را در سر می پروراند، یک کنفدراسیون وسیع که نه تنها آرزوی رهایی، بلکه برای برادری و رفاه نیز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.