?>
تاریخ انتشار : چهارشنبه 22 شهریور 1402 - 15:21
کد خبر : 23004

«ژینوس» با آرایش غلیظ و لباس‌های رنگی که انگار به مجلس عروسی می‌رود

«ژینوس» با آرایش غلیظ و لباس‌های رنگی که انگار به مجلس عروسی می‌رود

زن جوان درباره این ماجرای تاسف بار گفت: من ۵ خواهر و برادر دارم که به جز خواهر کوچک‌ترم بقیه ازدواج کرده‌اند، اما زندگی آرام ما از روزی رنگ آشفتگی به خود گرفت که همسر برادرم با آن که یک پسر ۳ ساله داشت، درگیری و مشاجره‌های خانوادگی را شروع کرد. او مدعی بود «اردشیر»

زن جوان درباره این ماجرای تاسف بار گفت: من ۵ خواهر و برادر دارم که به جز خواهر کوچک‌ترم بقیه ازدواج کرده‌اند، اما زندگی آرام ما از روزی رنگ آشفتگی به خود گرفت که همسر برادرم با آن که یک پسر ۳ ساله داشت، درگیری و مشاجره‌های خانوادگی را شروع کرد.

او مدعی بود «اردشیر» با زن دیگری ارتباط دارد و همین موضوع آن‌ها را به مرز جدایی کشاند. مادرم خیلی تلاش کرد تا «ژینوس» را از طلاق منصرف کند و به زندگی مشترک با اردشیر ادامه بدهد ولی او می‌گفت چند بار همسرش را با زنان غریبه دیده است و دیگر نمی‌تواند این صحنه‌های تلخ و دردناک را تحمل کند.

در همین روزها بود که فهمیدم مادرم به سرطان پیشرفته مبتلا شده است و فرصت زیادی برای ادامه زندگی ندارد.

با وجود این، تصمیم «ژینوس» تغییری نکرد و او درحالی از برادرم به صورت توافقی طلاق گرفت که همه ما درگیر درمان سرطان مادرم بودیم.

آن زمان برادرم در طبقه پایین منزل ما زندگی می‌کرد و «ژینوس» هم در قبال بخشیدن مهریه‌اش سرپرستی «نیما» را پذیرفت اما قرار شد که برادرم هر ماه مبلغی را برای نفقه فرزندش بپردازد.

فقط ۲ روز آخر هفته «نیما» به خانه برادرم می‌آمد و درکنار ما بود.

مادرم که این شرایط را می‌دید، غم عجیبی بر چهره‌اش نمایان بود و مدام غصه می‌خورد تا این که بالاخره زودتر از آنچه پزشکان متخصص تشخیص داده بودند از دنیا رفت و همه ما به سوگ مادر نشستیم.

هنوز مشغول برگزاری مراسم عزاداری بودیم که ناگهان «ژینوس» با آرایش غلیظ و لباس‌های رنگی که انگار به مجلس عروسی می‌رود، توهین‌کنان به طرف منزل ما آمد و فریاد زد «هر بلایی به سرتان بیاید حق تان است! چرا که آه و نفرین‌های من ادامه دارد!»

یکی از خواهرنم درحالی که مهمان ها را بدرقه می‌کرد، به سمت «ژینوس» رفت و اصرار کرد که دست از آبروریزی بردارد ولی او مدام فریاد می‌زد: اردشیر کجاست؟ چرا نفقه پسرم را واریز نمی‌کند؟!

در همین حال به سمت ما حمله ور شد و من و ۲ تن دیگر از خواهرانم با او درگیر شدیم به طوری که «ژینوس» به گردن من آسیب رساند!

اطرافیان وقتی این وضعیت را دیدند من و خواهرانم را به داخل اتاق بردند تا «ژینوس» هم به خانه‌اش برود اما او به کلانتری آمده و از ما شکایت کرده است.

حالا من هم که با تجویز پزشک آتل بسته ام به خاطر آسیب دیدگی گردنم و توهین و فحاشی‌های ژینوس از او شکایت دارم.

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.