?>
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 دی 1402 - 14:41
کد خبر : 9597

زمانی که وارد اتاق خواب شدم چیزی را دیدم که نباید می دیدم…

زمانی که وارد اتاق خواب شدم چیزی را دیدم که نباید می دیدم…

یکبار که به خانه آمده بودم با لباسهای یک زن روی زمین برخورد کردم و زمانی که وارد اتاق خواب شدم چیزی را دیدم که نباید می دیدم… تحمل بی بند وباری و مشروب خوری پرهام را نداشتم

ندا دختری که شوهر خیانت کارش را در مغازه دیده بودو با یک نگاه عاشق او شده بود، یک روز هنگام ورود به منزل با صحنه خیانت شوهرش رو به رو شد و سریعا درخواست طلاق کرد.عشق خیابانی ندا سرانجام خوبی برای او همراه نداشت و پای او رابه دادگاه خانواده باز کرد. ندا دختری که شوهر خیانت کارش را در مغازه دیده بودو با یک نگاه عاشق او شده بود، یک روز هنگام ورود به منزل با صحنه خیانت شوهرش رو به رو شد و سریعا درخواست طلاق کرد. عشق خیابانی ندا سرانجام خوبی برای او همراه نداشت و پای او رابه دادگاه خانواده باز کرد.

ندا ۱۹ ساله در حالیکه تمام بغضش را در گلو می فشرد و مدام با فریاد اشتباه کردم، نادرست کردم و فریب خوردم به گذشته خود افسوس می‌خورد، درباره ماجرای زندگی اش به قاضی دادگاه خانواده گفت:

پس از گرفتن دیپلم خودم را برای آزمون سراسری آماده می کردم که روزی هنگام خرید ناگهان نگاهم به چهره جوان فروشنده خیره ماند، احساس کردم مرد آرزوهایم را یافته ام. پرهام جوانی خوش قد و قامت و خوش چهره بود، به بهانه خرید گیتار تزئینی وارد مغازه شدم نمی دانستم نتیجه این نگاه به کجا خواهد انجامید حال خودم را نمی فهمیدم و تنها در رویاهایم خودرا درکنار پرهام احساس می کردم.

این مطلب را از دست ندهید 👇

احساس می کردم چون او شاگرد مغازه است و درآمد کمی دارد پدرم با این ازدواج مخالف است بهمین خاطر در مقابل خانواده ام ایستادم و انها را وادار کردم تا با این ازدواج موافقت کنند. هنوز چند ماه از ازدواج ما نگذشته بود که همه ی حرف های پدرم به واقعیت تبدیل شد او چند بار به من خیانت کرد.

یکبار که به خانه آمده بودم با لباسهای یک زن روی زمین برخورد کردم و زمانی که وارد اتاق خواب شدم چیزی را دیدم که نباید می دیدم… تحمل بی بند وباری و مشروب خوری پرهام را نداشتم چند بار از خانه با حالت قهر خارج شدم، اما او که مرا دور می‌دید خانه ام رابه لانه مجردی تبدیل می کرد.

این مطلب را از دست ندهید 👇

من عاشق خواهرم بودم او تنها حامی و پشتیبان من بود نمی‌خواستم با مرد دیگری ازدواج کند

به رفیق بازی هایش ادامه می داد بارها اورا با دختران بد حجاب ودر حال کشیدن قلیان در کافه ها دیدم، حالا هم از کرده خودم پشیمانم و می‌خواهم از او طلاق بگیرم. با اظهارات این زن درخواست طلاق از سوی او صادر و برای شوهر وی فرستاده شد.

این مطلب را از دست ندهید 👇

👈در آخرین دعوا به همسرم گفتم آبرویش را می‌برم حتی به قیمت آبروی خودم …

👈دختر ۱۶ ساله : او آنچنان بلایی سرم آورد که …

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.