زن ۲۳ ساله درباره سرگذشت خود گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کرده ام اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم. من و«فرزین» از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدر شوهرم ساکن شدیم و«فرزین» هم که به نجاری علاقه مند بود
با این پسر که خودش را کیان معرفی کرده بود، در اینستاگرام آشنا شدم و قرار گذاشتیم. سر قرار خیلی از هم خوشمان آمد و رابطه‌مان را ادامه دادیم تا اینکه کیان یک روز من را به خانه یکی از اقوامش دعوت کرد
من نمی‌دانستم این زن شوهر دارد. من فکر می‌کردم مجرد است، البته دیده بودم گاهی رفت‌وآمد به خانه‌اش می‌شود، اما از آنجایی که مردی را کنار او ندیده بودم نمی‌دانستم متأهل است.
از دو سال پیش شک‌هایی داشتم، اما روز حادثه این شک به یقین تبدیل شد و بوی جنایت گرفت. همسرم پنهانی با مردی معتاد دوست شده و این رابطه شکل گرفته بود
تنهایی ام در خانه، مرا به سوی ماهواره کشاند و سریال های جذاب و رقص و آواز شبکه های مختلف خلوتم را پر می کرد. چیزی نگذشت که با خرید گوشی تلفن هوشمند، پایم به شبکه های اجتماعی هم باز شد. تمام وقتم صرف حضور در تلگرام می شد.