?>
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 آبان 1402 - 15:33
کد خبر : 25711

او به من شک داشت /هر چه به او می گفتم من با کسی ارتباط ندارم، باور نمی کرد

او به من شک داشت /هر چه به او می گفتم من با کسی ارتباط ندارم، باور نمی کرد

زن ۲۳ ساله درباره سرگذشت خود گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کرده ام اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم. من و«فرزین» از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدر شوهرم ساکن شدیم و«فرزین» هم که به نجاری علاقه مند بود

زن ۲۳ ساله درباره سرگذشت خود گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کرده ام اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم. من و«فرزین» از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدر شوهرم ساکن شدیم و«فرزین» هم که به نجاری علاقه مند بود به شغل ام دی اف کاری مشغول شد.

او درآمد خوبی داشت و من هم با وجود اختلافات جزئی که داشتیم از زندگی ام راضی بودم چرا که همین اختلافات هم بر اثر بی تجربگی و بر سر مسائل بی اهمیت به وجود می آمد اما بعد از آن که دخترم به دنیا آمد روزی «فرزین» جمله ای گفت که دیگر اوضاع زندگی ما را به کلی تغییرداد.

او مقابلم ایستاد و مدعی شد عاشق دختر دیگری شده است و نمی خواهد با من زندگی کند.

آن شب دعوا و مشاجره شدیدی بین ما شروع شد اما وقتی خانواده اش برای میانجیگری به طبقه پایین آمدند، او ادعا کرد که این جمله فقط یک شوخی مسخره بود تا بداند من چقدر او را دوست دارم! با وجود این، رفتارهای«فرزین» از آن روز به بعد عوض شد. او به من مشکوک شده بود و به خاطر همین بدبینی هایش مدام گوشی مرا بررسی می کرد و با نیش و کنایه هایش آزارم می داد تا جایی که رفت و آمدهایم را به شدت کنترل می کرد و با تهمت های ناروا کتکم می زد.

هر چه به او می گفتم من با کسی ارتباط ندارم، باور نمی کرد و مدعی بود که حس ششم اش دروغ نمی گوید و تو با کسی دیگری رابطه جنسی داری.

درمدت ۷ سال زندگی مشترک بارها بایکدیگر دعوا کردیم و او مرا کتک زد ولی با وساطت بزرگ ترها آشتی می کردیم تا این که از یک سال قبل ادعا کرد من معتاد به مواد مخدر و قرص های مخدردار شده ام! هرچه می گفتم چگونه امکان دارد من در خانه ای که پدر و مادرت در طبقه بالای آن زندگی می کنند مواد مخدر مصرف کنم وکسی متوجه نشود؟

فایده ای نداشت تا این که یک روز چاقویی از آشپزخانه برداشت و به سوی من حمله ور شد.

من هم از ترس به طرف بالکن منزل فرار کردم و دیگر نفهمیدم چگونه خودم رابه پایین انداختم! او هم بلافاصله از خانه بیرون رفته بود و من با تماس همسایگان با اورژانس۱۱۵ به بیمارستان منتقل شدم.

در طول ۲۰ روزی که درمرکز درمانی بستری بودم حتی یک بار سراغی از من نگرفت و اکنون نیز مدعی است من به دلیل ارتباط نامشروع با دیگران و مصرف مواد مخدر دست به خودکشی زده ام! «فرزین» حتی در این مدت فرزندم را از من دور کرده است و ادعا می کند من صلاحیت مادر بودن را ندارم! به همین دلیل به کلانتری آمده ام تا قانون تکلیف مرا روشن کند و…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.