?>
خرید و فروش عجیب شوهر؛ سوا کن جدا کن!!

خرید و فروش عجیب شوهر؛ سوا کن جدا کن!!

تصور کنید به عنوان دختری مجرد و آماده برای ازدواج خودتان حق انتخاب همسر آینده تان را دارید و میتوانید از میان مردان جوان و تحصیل کرده و ... یکی را انتخاب کنید.

شوهرم با دوستان من بد رفتاری می کند می خواهم طلاق بگیرم

شوهرم با دوستان من بد رفتاری می کند می خواهم طلاق بگیرم

شوهرم با دوستان من بدرفتاری می کند .زن جوان وقتی دید که شوهرش به دوستانش احترام نمی‌گذارد تصمیم به جدایی گرفت. سرویس حوادث چمدون ،چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. او درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم خیلی به دوستانش اهمیت می‌دهد و در عوض با

بابرادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم / آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد

بابرادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم / آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد

سرویس حوادث چمدون ؛زنی با حضور در شعبه ۲۴۰ دادگاه خانواده با بیان اینکه «شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت»، مدعی شد:‌ چهار سال است که از زندگی مشترک ما می‌گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن

آن جا بود که فهمیدم براساس برخی شواهد موجود همسرم به خاطر موقعیت شغلی که

آن جا بود که فهمیدم براساس برخی شواهد موجود همسرم به خاطر موقعیت شغلی که

سرویس حوادث چمدون ،مرد متاهل پس از ۲۸ سال زندگی مشترک ودر اقدامی سیاه دور از چشمانش همسر و فرزندانش با دختر دانش آموزی رابطه شومی داشت. هیچ گاه فکر نمی کردم همسرم بعد از ۲۸ سال زندگی صادقانه، این گونه به من خیانت کند. قصد ندارم از او طلاق بگیرم اما دیگر هرگز زیر یک

چرا شوهرم خیانت کرد ؟/چطور می توانستم از خیانت شوهر جلوگیری کنم ؟

چرا شوهرم خیانت کرد ؟/چطور می توانستم از خیانت شوهر جلوگیری کنم ؟

خیانت شوهر به هر زنی آسیب رسانده و می‌تواند به شدت آسیب روحی و عاطفی به زن بزند. این موضوع نه تنها باعث از بین رفتن رابطه زناشویی می‌شود، بلکه باعث تضعیف اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران هم می‌شود. در این مقاله، به بررسی دلایل خیانت شوهران پرداخته و راه‌هایی برای پیشگیری از

همسرم خواست که زن بهترین دوستش یعنی مجید بشوم

همسرم خواست که زن بهترین دوستش یعنی مجید بشوم

سرویس حوادث چمدون ؛در شلوغی راهروهای مجتمع قضایی ونک، پشت در شعبه ۲۶۳ زنی جوان نشسته بود. چادرش را روی صورت کشیده و به یک گوشه زل زده بود. کمی دورتر زن و مردی سالمند نشسته و به او چشم دوخته بودند. گاهی زیر لب با هم حرف می‌زدند و دوباره نگاهشان را به سوی