?>
همیشه در تنهایی فکر می‌کنم هر زنی می‌تواند خیانت کند و فقط باید بستر آن فراهم باشد

همیشه در تنهایی فکر می‌کنم هر زنی می‌تواند خیانت کند و فقط باید بستر آن فراهم باشد

آقای قاضی در خانه‌ای که احساس کنید یک زندانی و برده هستید و یک نفر تمام حرکات، رفتار و ارتباطات شما را مو به مو بررسی می‌کند و حتی نمی‌توانید بدون اجازه یک لیوان آب بخورید و برای خریدن نان از خانه خارج شوید، می‌توانید زندگی کنید؟!

از رفتارهای خیابانی و پوشش نامناسب المیرا رنج می بردم اما جرات اعتراض نداشتم تا این که…

از رفتارهای خیابانی و پوشش نامناسب المیرا رنج می بردم اما جرات اعتراض نداشتم تا این که…

روزی که عاشق عشوه گری های آن مار خوش خط و خال شدم هیچ گاه تصور نمی کردم که با این کار، همه زندگی ام را به نابودی می کشانم.
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، روزی که عاشق عشوه گری های آن مار خوش خط و خال شدم هیچ گاه تصور نمی کردم که با این کار، همه زندگی ام را به نابودی می کشانم. آن روزها آن قدر دلباخته بودم که هیچ کس جز «المیرا» را نمی دیدم.

در آغوش عشقم مست بودم که شوهرم از راه رسید /ارژنگ همه چیز را فهمید

در آغوش عشقم مست بودم که شوهرم از راه رسید /ارژنگ همه چیز را فهمید

سرویس حوادث چمدون ؛سال قبل پای سفره عقد نشستم و زندگی مشترکم را با «ارژنگ» آغاز کردم. او جوانی تحصیل کرده بود و اوضاع مالی خوبی داشت اما از غرور خاصی برخوردار بود و هر ماجرای کم اهمیتی را طوری تفسیر می‌کرد که انگار به او توهین شده است. خلاصه تنها مشکل زندگی من و

تازه فهمیدم که «مهرانه» قصد دارد از من طلاق بگیرد و با صاحبکارش ازدواج کند

تازه فهمیدم که «مهرانه» قصد دارد از من طلاق بگیرد و با صاحبکارش ازدواج کند

به خاطر بلندپروازی های همسرم، شاگردی در مغازه پدرم را رها کردم و جذب شرکت های هرمی شدم تا یک شبه ره صد ساله را بروم و پولدار شوم؛ اما نفهمیدم که در مسیر تباهی قرار گرفته ام و بدین ترتیب در حالی همه سرمایه ام را از دست دادم که اکنون …

رفت و آمد های پنهانی، تماس های مشکوک و بهانه های باورناپذیر او برای خروج از منزل سوءظن مرا برانگیخت

رفت و آمد های پنهانی، تماس های مشکوک و بهانه های باورناپذیر او برای خروج از منزل سوءظن مرا برانگیخت

سوءظن عجیبی همه وجودم را فراگرفته است. شب و روز در خودم فرو می‌روم و به آینده و گذشته ام می‌اندیشم. به اشتباه بزرگی فکر می‌کنم که همه زندگی ام را به تباهی کشاند، اما اکنون حادثه تلخی در زندگی ام رخ داده است که به هیچ وجه نمی‌توانم تصمیم درستی بگیرم و در دو

همسرم از من خواست تا خودم را بیشتر به مدیرشرکت نزدیک کنم و او را راضی نگه دارم

همسرم از من خواست تا خودم را بیشتر به مدیرشرکت نزدیک کنم و او را راضی نگه دارم

زن ۲۵ ساله ای که در پی اعلام سرقت همسرش از واحد آپارتمانی به کلانتری احضار شده بود در حالی که بیان می کرد هیچ سرقتی از منزلمان رخ نداده و من لوازم شخصی و مدارکم را به خانه مادرم برده ام به تشریح ماجراهای وحشتناک زندگی اش پرداخت  وی گفت: چهار سال قبل زمانی

از روزی که همسرم ناپدید شد پیگیر سرنخی از شوهرم بودم که متوجه شدم رسول با زن جوانی به نام مرجان رابطه پنهانی داشته است

از روزی که همسرم ناپدید شد پیگیر سرنخی از شوهرم بودم که متوجه شدم رسول با زن جوانی به نام مرجان رابطه پنهانی داشته است

سرویس حوادث چمدون ،۱۳ مهرماه سال گذشته زن ۳۹ ساله ای با مراجعه به پلیس آگاهی از ماجرای ناپدید شدن شوهر ۴۲ ساله اش به نام رسول خبر داد. این زن به ماموران گفت: صبح همسرم برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما دیگر اطلاعی از او ندارم و به هر جا

زمانی که پیامک هایش را دیدم دنیا روی سرم خراب شد اما پیمان با بی شرمی ادعا کرد…

زمانی که پیامک هایش را دیدم دنیا روی سرم خراب شد اما پیمان با بی شرمی ادعا کرد…

سرویس حوادث چمدون ؛زن ۲۵ ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: ۱۸ سال داشتم که با «پیمان»