انتظاراتی که زنان از رابطه عاطفی دارند و اشتباهات مرگباری که آقایان مرتکب می شوند

کارشناسان تحقیقات متعددی درمورد روابط عاطفی زنان و روش‌های حفظ رابطه سالم در بلندمدت داشته‌اند.

در بررسی‌های اخیر، خواسته‌های زنان ۱۸ تا ۷۵ ساله از مردان، مورد تحقیق قرار گرفته است.

جالب است بدانید که ویژگی‌هایی که زنان در شریک عاطفی، دوستان مذکر و به‌طور کلی مردان جست‌وجو می‌کنند، تفاوت چندانی با ویژگی‌های دوست ایده‌آل و همجنس‌شان ندارد.

این نشان می‌دهد که هر رابطهٔ مطلوب و موفقی نیازمند اصولی بنیادین مانند صداقت است.

با ما همراه باشید تا ببینیم زن‌ها به‌جز صداقت، از یک رابطه عاطفی چه می‌خواهند؟

زنان به مردانی که تمام وقت خود را صرف اثبات و نمایش مردانگی، قدرت و جذابیت‌شان می‌کنند نیازی ندارند، بلکه جذب مردانی می‌شوند که آنها را همان‌طور که هستند می‌پذیرند، رفتاری منصفانه دارند و به برابری زن و مرد در رابطه معتقدند.

و صد البته،خوب می‌دانند که چطور شعلهٔ عشق را زنده نگه دارند.

هیچ معیار قابل‌اعتمادی برای یافتن بهترین شریک عاطفی وجود ندارد.

حتی دقیق‌ترین الگوریتم‌های سایت‌های همسریابی هم قادر به پیش‌بینی قلب آدمی نیستند.

حتی اگر طرف مقابل‌تان، تمام ویژگی‌های ذهنی مطلوب را داشته باشد باز هم هیچ تضمینی برای ایجاد کشش و ارتباط موثر میان شما وجود نخواهد داشت، یا ممکن است که یکدیگر را در زمانی ملاقات کنید که یکی از شما آمادگی ورود به رابطهٔ عاطفی را نداشته باشید.

با این وجود، شناخت ویژگی‌هایی که دوست دارید در شریک عاطفی‌تان ببینید در شکل‌گیری و تقویت یک رابطه موفق، نقش دارد.

با این آگاهی می‌توان اولویت‌های مهم رابطه را شناخت و در ورود به آن موفق عمل کرد.

ویژگی‌هایی که زنان بیشتر به آنها گرایش دارند و از مردان زندگی‌شان می‌خواهند به سه گروه کلی تقسیم می‌شوند:

1. پایبندی به اخلاق (از تمام مردان می‌خواهند)؛
2. حساسیت‌ و دقت در رابطه (از دوستان مذکر و شریک عاطفی خود می‌خواهند)؛
3. صمیمت ارضاکننده (از شریک عاطفی خود می‌خواهند).

۱. پایبندی به اخلاق چیست؟

احترام متقابل ازجمله مهم‌ترین خواسته‌های انسان در رابطه است. زمانی که احترام میان طرفین رابطه از بین می‌رود، تقریبا امکان ادامهٔ آن به صفر می‌رسد.

زنان از طرف مقابل‌شان انتظار احترام دارند و این احترام باید درست شبیه به همان احترامی باشد که یک مرد به همجنس خود می‌گذارد.

زمانی که یکی از طرفین رابطه از احترام کافی برخوردار نباشد یا تحت سلطهٔ طرف دیگر باشد، دیر یا زود رابطه از هم می‌پاشد.

در رابطهٔ عاطفی، حتی زمانی که از شریک عاطفی خود عصبانی یا ناامید هستید، نباید حرمت‌ها را از بین ببرید.

ازجمله ویژگی‌های مهمی که زنان در حوزهٔ اخلاق از مردان انتظار دارند، باید به موارد زیر اشاره کرد:

ارتباط شفاف

شفافیت دائمی در رابطه از ضروریات یک رابطه موفق است.

زمانی که ابعاد رابطه مشخص باشد و در آن شفافیت دیده شود، امکان توسعه و پیشرفت هم وجود خواهد داشت.

صداقت

صداقت از ویژگی‌های مهم هر رابطه است که در صورت فقدان، امکان شکل‌گیری رابطه‌ای موفق، صفر خواهد بود. هرگز در رابطهٔ عاطفی خود به‌گونه‌ای رفتار نکنید که طرف مقابل‌تان به شما شک کند.

اعتماد کردن و قابل‌اعتماد بودن

وجود این دو خصیصه در هر دو طرف رابطه باعث می‌شود تا ارتباطی عمیق‌تر شکل بگیرد.

مسئولیت‌پذیری

طرفین رابطه باید در اعمال و رفتار خود مسئولیت پذیری را بروز دهند.

داشتن رابطهٔ عاطفی بلندمدت و سالم نیازمند سطح بسیار بالایی از بلوغ است.

درصورت نبود این ویژگی، اختلافات و جدل‌ها دو طرف رابطه را وارد بازی بی‌نتیجه و نامطلوب «سرزنش کردن» می‌کنند.

به این ترتیب برقراری ارتباط ناموق خواهد بود و تخریب عاطفی به‌سادگی ترمیم و درمان نخواهد شد.

۲. حساسیت معقول در رابطه چیست؟

زنان به مردانی نیاز دارند که محبت، صبر، درک، هم‌دردی و همراهی خود را در رابطه ابراز می‌کنند. فرقی نمی‌کند که رابطه میان زن و مرد دقیقا به چه صورت است، اما این رابطه هرچه که باشد، خواه رابطهٔ زناشویی باشد یا دوستانه (آشنایی) و…، هر دو طرف باید احساسات یکدیگر را در نظر بگیرند و به آن توجه داشته باشند. هر یک از طرفین باید به صبر و تلاش دیگری برای بقای رابطه واقف باشند و بدانند که باید به هم توجه کنند و یکدیگر را عزیز بدارند.

رازهایی که مردان از همسرانشان پنهان می کنند

دوستی

دوستی لازم است. دوستی با شریک عاطفی به این معناست که با او صبور هستید و پذیرای او خواهید بود. زن انتظار دارد که مرد در رابطه همان صبر و درکی را به کار بگیرد که در ارتباط با دوستان نزدیک خود به کار می‌گیرد.

البته تمام این موارد زمانی به نتیجهٔ مثبت می‌انجامند که به‌شکلی متقابل رعایت شوند.

بلوغ عاطفی

بلوغ عاطفی نیز برای داشتن رابطه‌ای موفق ضروری است. شاید گاهی‌اوقات داشتن رفتارهای کودکانه رابطه را شاد کند، ولی موقعیت‌های مهم، رفتار و تفکر بزرگسالانه می‌طلبند.

به کارگیری درایت برای حل مشکلات و برطرف کردن موانع رابطه نیز ازجمله ویژگی‌های مهمی است که باید در طرفین وجود داشته باشد.

گاهی‌اوقات بهتر است که به‌جای اعمال فشار و مجبور کردن شریک عاطفی‌تان به انجام کاری، از فکرتان برای حل مشکل کمک بگیرید.

حمایتگری

حمایتگری از زن زندگی‌تان برای او یک دنیا ارزش دارد. حمایت کردن از شریک عاطفی اصلی‌ترین نقش هر فرد است.

فرقی نمی‌کند که دوست‌تان باشد یا شریک عاطفی‌تان، هر زمان که به کمک احساسی یا عملی شما نیاز داشتند باید در کنارشان باشید و کاری برای‌شان انجام بدهید.

طرفین باید در مواقع نیاز، هر کاری از دست‌شان برمی‌آید برای یکدیگر انجام دهند.

شاید شریک عاطفی‌تان نیاز دارد به او گوش بدهید یا در تصمیم گیری با او هم‌فکری‌ کنید.

مسائلی مانند بزرگ کردن فرزندان یا مشکلات مالی هم ازجمله مواردی هستند که نیاز به حمایت طرفین از یکدیگر دارند. در کل سعی کنید که حضورتان مثبت و کارآمد باشد.

حساسیت‌ها و درک تجربیات طرف مقابل

وجود حساسیت درکنار درک و پذیرش تجربه‌های مختلف زندگی طرف مقابل، در داشتن رابطهٔ موفق مؤثر است. تجربه‌ها و نگاه فرهنگی هر فرد وابسته به هویت جنسیتی اوست.

هر فرد در رابطه باید به نگاه و طرز تفکر خود دقت کند و متوجه تأثیرات منفی برخی کوچک‌بینی‌های جامعه بر زن زندگی‌‌اش باشد.

نگاه مرد و زن به موضوعات مختلفی مثل حقوق و جایگاه زنان می‌تواند زاییدهٔ تجربه‌ها و محیط اطراف‌شان باشد. ممکن است نگاه اشتباه جامعه به زنان، تبعیض، برخورد ناعادلانه یا کلیشه‌های جنسیتی باعث شوند که افراد رفتار درستی از خود ارائه نکنند.

کلیشه‌های جنسیتی، مضرات زیادی دارند و کنار گذاشتن آنها از سوی طرفین رابطهٔ عاطفی یا کاری به نفع همه خواهد بود. زنان را وادار نکنید که خودشان را اثبات کنند. زن و مرد باید به‌شکلی مساوی و در کنار هم زندگی و کار کنند. ضمن اینکه امتیازات دریافتی‌شان هم باید برابر باشد.

۳. صمیمیت ارضاکننده با شریک عاطفی چگونه است؟

زنان به‌دنبال تزریق هیجان و ماجراجویی به رابطهٔ خود هستند. البته این هیجان و ماجراجویی زمانی ارزشمند و مطلوب خواهد بود که توأم با ایمنی و مطابق سلیقه و خواست افراد باشد. برای رسیدن به رضایت در این رابطه باید هر دو طرف خود را از نظر ذهنی به چالش بکشند و همراه با شریک‌شان از تجربه‌های تازه امن و مطلوب استقبال کنند. استقبال و شوق طرفین به کسب تجربه‌های متنوع و جالب به قوام رابطه کمک می‌کند.

همراهی و دوستی

همراهی و دوستی طرفین رابطه با یکدیگر منجر به شکل‌گیری روابط بلندمدت و پایداری رابطه عاطفی می‌شود و رابطه را به سطوح بالاتر می‌برد. مسائل و اتفاقات مختلفی در زندگی رخ می‌دهند که می‌توانند روابط عاطفی و حتی جنسی شما را دچار اختلال کنند؛ برای مثال ورود فرزندان، طولانی‌تر شدن ساعات کاری یا فشرده شدن وظایف شغلی و بروز اتفاقات پیش‌بینی‌نشده‌ای مانند معلولیت و ناتوانی‌ها. همراهی و دوستی طرفین و کمک به یکدیگر، می‌تواند به کاهش فشار ناشی از این مشکلات کمک کند.

ابراز علاقه

گفتن جملات عاشقانه برای بعضی از افراد ساده نیست. گاهی‌اوقات هم ابراز جملات این‌چنینی، مسئولیت سنگینی را بر دوش طرفین رابطه می‌گذارد. برخی از افراد هم معتقدند که ابراز عشق و گفتن «دوستت دارم» باعث می‌شود که ضعیف و آسیب‌پذیر به نظر برسند، اما واقعیت این است که اگر کسی را دوست دارید باید به او ابراز علاقه کنید. او باید از عشق‌تان نسبت به خود مطلع شود. اگر هم قادر نیستید احساسات خود را به‌صورت کلامی منتقل کنید باید به شیوه‌های دیگری که برای طرف مقابل‌تان ارزشمند است، به‌دنبال ابراز عشق باشید. همهٔ ما به دوست‌ داشته شدن نیازمند هستیم.

رابطهٔ جنسی سالم

زنان دوست ندارند که همسران‌شان از رابطهٔ جنسی به‌عنوان پاداشی برای کار خوب استفاده کنند. درواقع، رفتار خوب شریک عاطفی شما نباید ابزاری برای رسیدن به هدفی مشخص باشد.

اگر ارتباط جنسی را به منزلهٔ پاداشی برای رفتاری خاص در نظر بگیرید، رابطهٔ جنسی خود را به معامله‌ای اقتصادی تبدیل می‌کنید که کار درستی نیست. زنان بسیار کمی هستند که از چنین رابطه‌ای استقبال می‌کنند.

توجه به نیازهای جنسی طرفین

یکی دیگر از مواردی که زنان از رابطهٔ عاطفی می‌خواهند، در نظر گرفتن نیازهای جنسی هر دو طرف در یک رابطه است. رابطه‌ٔ جنسی سالم باید فعالیتی جذاب برای آشنایی و صمیمیت هرچه بیشتر طرفین با جسم یکدیگر باشد، نه تکرار مکررات. اگر شریک عاطفی زنان به دید درستی از نیازهای هر دو طرف رسیده باشد، هر دو از رابطه به یک اندازه لذت خواهند برد. مردان باید در کشف رازهای این رابطه تلاش کنند.

چیزی که همه مستحق آن هستیم

زنان به مردانی نیاز دارند که در کنارشان بایستند و از موفقیت آنها همان‌قدر لذت ببرند که از موفقیت خود می‌برند. در این صورت، زنان هم می‌توانند به‌اندازهٔ مردان از زندگی‌شان لذت و بهره ببرند. مردان باید برای درک قدرت همسرشان وقت بگذارند و برای تمام خوبی‌هایی که این زن به زندگی‌شان آورده است، به او احترام بگذارند. باید بدانید که مردان و زنان از رابطهٔ عاطفی، چیزهای مشترکی می‌خواهند. فقط شکل دریافت این خواسته‌ها متفاوت است.

وقتی یک رابطه عاطفی سرانجامِ خوشی پیدا نمی‌کند و دو طرفِ حاضر در آن با هم به مشکل برمی‌خورند، معمولا هر دو طرف مقصر هستند. در زندگی زناشویی وقتی از یکی از دو طرف اشتباهی سر می‌زند، دیگری هم این اجازه را به خودش می‌دهد و به‌نوعی توجیهی برای رفتار اشتباهش پیدا می‌کند. نکته‌ای که مردان باید بیشتر به آن توجه کنند این است که به‌جای تلاش برای تغییر دادن دیگران، بهتر است سعی کنند از اشتباهات خودشان در رابطه آگاهی پیدا کنند و برای برطرف کردن آنها تلاش کنند. به این صورت، شریک زندگی‌شان هم برای تبدیل شدن به فردی بهتر انگیزه پیدا می‌کند و رابطه روزبه‌روز سالم‌تر می‌شود. در ادامهٔ این مطلب، تعدادی از اشتباهات رایج مردان در روابط عاطفی را برخواهیم شمرد تا شاید به شما برای پیش گرفتن این رویکرد کمکی کرده باشیم.

۱. نخریدن هدایای کافی برای همسر

این اشتباه رایجی در میان مردان است. بعد از مدتی که کنار همسرتان زندگی می‌کنید، دیگر از شور و اشتیاق اوایل رابطه خبری نیست؛ به همین خاطر، پیدا کردن انگیزه کافی برای خریدن هدیه‌ای بخصوص، که واقعا همسرتان را خوشحال کند، دشوار می‌شود. این کاملا طبیعی است.

شاید ازلحاظ مالی در مضیقه باشید، شاید هم زندگی کنار همسرتان روزمره و عادی شده باشد. اما فراموش نکنید که هرقدر هم از رابطه‌تان گذشته باشد، باز هم با خرید هدیه برای همسرتان خوشحالش می‌کنید. اگر کمی برای این منظور به خودتان سختی بدهید، نتایج خوب آن را در رابطه‌تان خواهید دید.

۲. انتخاب اشتباه در هنگام خرید هدیه

مسئلۀ دیگری که می‌تواند به‌اندازۀ مورد قبلی برای رابطه بد باشد، اشتباه کردن در هنگام خرید هدیه برای همسر است. خیلی از مردها وقتی می‌خواهند برای همسرشان هدیه بگیرند، چیزی می‌خرند که موردنیاز خودشان یا هر دوی‌شان است و چنین چیزی را به‌عنوان هدیه به همسرشان می‌دهند. چنین کاری باعث آزردگی او می‌شود و به رابطه آسیب می‌زند. کمی بیشتر به همسرتان توجه کنید و از علایق واقعی‌اش مطلع شوید. به این صورت می‌توانید هدیه‌ای برایش بگیرید که دوست دارد و خوشحالش می‌کند.

۳. نداشتن شناخت کافی از همسر و درک نکردن او

آدم‌ها را می‌توانیم به دانه‌های برف تشبیه کنیم: هیچ‌کدام شبیه یکدیگر نیستند و خصوصیات و ویژگی‌های متفاوتی دارند. به همین خاطر، درک کردن آنها و شناختن‌شان اصلا کار ساده‌ای نیست و به زحمت زیادی نیاز دارد. مردان زیادی هستند که همسرشان را خوب نمی‌شناسند و بسیاری از آنها به این مسئله واقف نیستند. بیشتر راجع به این مسئله فکر کنید. اگر احساس می‌کنید از این دسته از مردان هستید، با همسرتان وقت بگذرانید، با او صحبت کنید و با پرسیدن سؤال‌های مختلف، سعی کنید درک بهتری از شخصیت او پیدا کنید. اگر با چنین صحبت‌هایی باز هم نتوانستید او را بهتر بشناسید، سر کردن به این امید که بالاخره اتفاقی خواهد افتاد و او را بهتر خواهید شناخت، رویکرد خوبی نیست و باید به فکر راهکار دیگری باشید.

۴. ترسیدن از نشان دادن احساسات واقعی به همسر

رابطه میان زن و شوهر محدود به کنارِ هم بودن نیست. رابطه زمانی خوب و سالم خواهد بود که زن و شوهر با مشارکت و همکاریِ یکدیگر زندگی را پیش ببرند و دوستِ هم باشند. اگر همسرتان احساس کند شما کنارش هستید فقط به این خاطر که «می‌ترسید» کاری را که واقعا دوست دارید انجام بدهید، از شما دورتر و دورتر خواهد شد. تا جایی که در نهایت، ممکن است شما را رها کند و به‌ دنبال کسی بگردد که از ابراز احساسات حقیقی‌اش به او واهمه‌ای نداشته باشد.

۵. اولویت ندادن به رابطه با همسر

بعضی از مردها به کارشان بیشتر از همسرشان اهمیت می‌دهند و بعضی به گذراندن وقت کنار دوستان‌شان؛ به همین منوال، مردهایی هستند که اولویت‌های دیگری قبل از همسرشان دارند. هر زنی، اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرد، آزرده و ناراحت می‌شود. هر بار که قراری را با همسرتان به هم می‌زنید تا به کارهای دیگرتان برسید، او آزرده می‌شود. اینها روی هم تلنبار می‌شود و در بلندمدت به رابطه آسیب می‌زند. البته منظور این نیست که به‌کلی از کار یا علایق‌تان دست بکشید، اما بهتر است رفتارتان با همسرتان به‌گونه‌ای باشد که وقتی شرایط زندگی دشوار شد و به‌قولی به تهِ تلخ خیار رسیدید، بداند که در این دنیا هیچ چیز دیگری به اندازۀ او برای‌تان اهمیت ندارد و همپای شما در سختی‌ها شریک باشد. در غیر این صورت، معلوم نیست چه واکنشی نشان خواهد داد.

۶. توجه ناکافی به احساسات همسر

اگر زنی عصبانی باشد و از دست همسرش دلخور باشد، احساسش را صادقانه بروز نمی‌دهد. حالا اگر احساس حسادت کند، به همسرش مشکوک شده باشد یا به هر نحوی احساس رضایت نکند، باز هم شرایط به همین منوال است و احساساتش را بروز نمی‌دهد. این ویژگی تا حدودی در طبیعت زنان است؛ زنان خوددارتر از مردان هستند. شما در مقام شریک زندگی و همسر او وظیفه دارید به احساسات واقعی‌اش پی ببرید. او در حقیقت با این بروز ندادن احساساتش می‌خواهد شما را امتحان کند. اگر بتوانید این کار را انجام بدهید و سر از احساس واقعی او دربیاورید، او مشکلش را با شما در میان می‌گذارد و فرصت حل مسئله را پیدا خواهید کرد. اگر هم به همسرتان بی‌توجهی کنید، او هم همین کار را با شما می‌کند و در بلندمدت، رابطه آسیب می‌بیند.

۷. توجه بیش از اندازه به احساسات همسر

اگر در جویا شدن احساسات و احوال همسرتان زیاده‌روی کنید و مدام راجع به این مسئله از او سؤال کنید، می‌تواند به‌اندازهٔ مورد قبلی برای رابطه‌تان بد باشد. اوایل امر از این پیگیری شما خوشحال خواهد شد و محبت شما را تحسین می‌کند، اما طولی نمی‌کشد که این پیگیری کلافه‌اش می‌کند و برایش آزاردهنده می‌شود. بعد از مدتی هم خودِ شما تبدیل به مشکل او و علت حالِ بدش خواهید شد. پیش‌بینی آیندهٔ چنین رابطه‌ای هم کار دشواری نیست.

۸. ناموفق بودن در جلب اعتماد همسر

این مورد به‌نوعی از موارد دیگر اهمیت بیشتری دارد. اگر در جلب اعتماد همسر خود ناموفق باشید، همه‌چیز به هم می‌خورد. برای اشتباه‌های دیگری که برشمردیم، با پیش گرفتن راهکار مناسب و تحمل کمی دشواری می‌توان راه‌حلی پیدا کرد، اما دربارۀ اعتماد کردن، اوضاع کمی فرق می‌کند: اگر یکی از دو طرفِ حاضر در رابطه اعتمادشان به دیگری را از دست بدهند، دیگر راه برگشتی وجود نخواهد داشت.

اعتماد به‌طور کلی احساس شکننده و آسیب‌پذیری است. حتما نباید به همسرتان خیانت کرده باشید یا به او دروغ گفته باشید که به شما بی‌اعتماد بشود. کارهای ساده‌تری مثل فرستادن پیام برای زنی دیگر در شبکه های اجتماعی، اگر برملا شوند، اعتماد را از بین می‌برند و شاید زمینه‌ساز پایانِ کارِ رابطه شوند. برای جلب اعتماد همسرتان قرار نیست کاری بکنید یا نقشی بازی کنید؛ تنها وظیفۀ شما این است که از انجام دادن کارهایی که ممکن است موجب بی‌اعتمادی شوند خودداری کنید.

۹. آویزان و سست‌عنصر بودن در رابطه

زنان مردانی را دوست دارند که همواره در کنارشان باشند، اما اگر شما خودتان را به همسرتان سنجاق کنید، او به‌مرور از این حالت دل‌آزرده خواهد شد. اگر او به موجودی احتیاج داشت که بخواهد سراسر روز نوازشش کند، یا بچه‌دار می‌شد یا یک حیوان خانگی می‌خرید! بودنِ بیش از اندازه کنار همسرتان به این معنا است که اجازۀ تنها شدنِ گاه‌به‌گاه و رفتن در خلوت خودش را از او می‌گیرید. به‌عنوان همسر و شریک زندگی او، وظیفه دارید گاهی این اجازه را به او بدهید و مرز و محدوده‌ها را رعایت کنید.

نکتۀ دیگر اینکه سعی کنید ضعف و تردید از خودتان نشان ندهید و برای تصمیم گیری دربارهٔ مسائل مختلف و دیگر موقعیت‌های این‌چنینی، خیلی همسرتان را درگیر نکنید. به تصمیمی که می‌گیرید پایبند باشید و مقتدرانه عمل کنید. شاید این کار را از روی محبت و مهربانی انجام می‌دهید، اما در بلندمدت خیلی خوشایندِ زنان نخواهد بود. برای اینکه عشق خود را به او اثبات کنید، کارهای دیگری هم می‌توانید انجام بدهید.

۱۰. صحبت نکردن به‌اندازهٔ کافی با همسر

یکی از دلایلی که به‌خاطر آن با دیگران وارد رابطه می‌شویم، این است که تنها زندگی نکنیم و کسی را به‌عنوان همراه داشته باشیم. یکی از شاخصه‌های همراهی، صحبت کردن و داشتن تعامل است. پس حتی اگر خیلی اهل صحبت کردن نباشیم، بعد از پذیرفتن مسئولیت رابطه و شروع زندگی مشترک باید رویه‌مان را تغییر بدهیم.

گاهی کنار همسرتان بنشینید و با او صحبت کنید. از روز کاری‌اش بپرسید، برایش از رؤیاهای‌تان بگویید و از علایق مشترک و هر چیز دیگری که دوست دارید صحبت کنید. تنها در این صورت است که تبدیل به بهترین دوست شما می‌شود و به معنای واقعی شریک زندگی‌تان خواهد بود. رابطه‌ای که در آن ارتباطِ کلامی ضعیف باشد، به مشکل برمی‌خورد.

کلام آخر

خیلی از مواردی که ذکر کردیم برای زنان هم صدق می‌کند. مثلا درمورد خرید هدیه،‌ هیچ مردی دوست ندارد با بلوزی صورتی بیرون برود که عکس بچگانه رویش دارد. در بحث اعتماد میان زن و شوهر هم به همین صورت است؛ زنان وقتی عهده‌دار زندگی با مرد دیگری می‌شوند، نباید با بی‌توجهی او را به خودشان بی‌اعتماد کنند. اما به هر عنوان و فارغ از جنسیت، مسئلهٔ مهمی که همگی باید به آن توجه داشته باشیم این است که در درجۀ اول به اشتباهات و نقص‌های خودمان واقف شویم و سعی در برطرف کردن آنها داشته باشیم. به این صورت، شریک زندگی‌مان را هم تشویق می‌کنیم که به فرد بهتری تبدیل شود. در سوی دیگر، اگر بخواهیم مدام اشتباه را به گردن دیگری بیندازیم و از خودمان سلب مسئولیت کنیم، به نتیجه‌ای نمی‌رسیم و فقط شرایط را از چیزی که هست بدتر می‌کنیم.

نظر شما چیست؟ اشتباه دیگری به ذهن‌تان می‌رسد که به مواردی که عنوان کردیم اضافه کنید؟ نظر خود را با ما و خوانندگان این مطلب به اشتراک بگذارید.

منبع/چطور