?>
تاریخ انتشار : شنبه 11 آذر 1402 - 14:58
کد خبر : 15454

۸حقیقت گفته نشده درباره اسکندر مقدونی

۸حقیقت گفته نشده درباره اسکندر مقدونی

اسکندر مقدونی یکی از مشهورترین چهره های تاریخ است. اما چقدر درباره فاتح مشهور دنیای باستان می دانید؟

اسکندر سوم مقدونی، معروف به اسکندر مقدونی، در سن بیست سالگی پادشاه شد و تا زمان مرگ ناگهانی خود در ۳۲ سالگی، بیشتر جهان شناخته شده را فتح کرده بود.

سرویس دانستنی های چمدون تقدیم می کند .

در طول سلطنت کوتاه اما پر حادثه، امپراتوری وسیعی را ایجاد کرد که از یونان و مصر تا هند امتداد داشت. با این حال، رویاهای حاکم جوان برای تسخیر بیشتر با مرگ غیرمنتظره او در بابل در سال ۳۲۳ قبل از میلاد قطع شد. پس از درگذشت فاتح، امپراتوری عظیم او در جنگ‌هایی که جانشینان او به راه انداختند از هم پاشید. با این حال، میراث ماندگار اسکندر – جهان هلنیستی – ماندگار شد و تقریباً بر هر جامعه و فرهنگ تا به امروز تأثیر گذاشت. در مورد زندگی، سلطنت و میراث او اطلاعات زیادی وجود دارد. اما همیشه چیزهای بیشتری برای باز کردن بسته بندی وجود دارد. در اینجا هشت حقیقت کمتر شناخته شده درباره پادشاه، ژنرال، فاتح و افسانه – اسکندر مقدونی وجود دارد .

۱.اسکندر مقدونی عضو یک سلسله باستانی بود

نیم تنه اسکندر بزرگ
سر پرتره مرمر اسکندر مقدونی، قرن دوم تا قرن اول پیش از میلاد، از طریق موزه بریتانیا

 

نام اسکندر مقدونی بسیار شناخته شده است. با این حال، کمتر کسی می‌داند که قبل از اینکه در تاریخ به عنوان «بزرگ» جاودانه شود، فرمانروای جوان با نام اسکندر سوم مقدونیه شناخته می‌شد. اسکندر در سال ۳۵۶ قبل از میلاد در خانواده فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه و همسر چهارمش، المپیاس، به دنیا آمد. فیلیپ یکی از اعضای سلسله باستانی آرگاد بود که منشأ آن را به یک دوره اساطیری در یونان باستان برمی‌انگیخت. طبق سنت، بنیانگذار این سلسله، شاه کارانوس، یکی از نوادگان هراکلس بود.

چرنوبیل پس از یک نسل / چرنوبیل امروز چگونه است ؟

در حالی که او خودش مقدونی نبود، المپیاس نیز عضوی از تبار سلطنتی باستان بود. مادر اسکندر دختر پادشاه مولسیان، قبیله یونان باستان اهل اپیروس بود. نسب درخشان المپیاس به همین جا ختم نشد. خانواده او ادعا می کردند که با کسی جز قهرمان جنگ تروا، آشیل افسانه ای (!) رابطه ندارند. بنابراین، اسکندر می تواند ریشه های خود را در برخی از مشهورترین شخصیت های تاریخ و اساطیر یونان جستجو کند. جای تعجب نیست که شاهزاده جوان احساس می کرد که برای عظمت مقدر شده است.

۲.پدر اسکندر راه را برای موفقیت نظامی او هموار کرد

تصویر فالانکس
فالانکس مقدونی با ساریسا، همانطور که توسط آنگوس مک براید تصور می شود، از طریق ۳۰۰spartanwarriors.blogspot.com مستقر شده است.

 

اگرچه میراث پسرش امروزه نام او را تحت الشعاع قرار داده است، پادشاه فیلیپ دوم مقدونیه پایه و اساس ارتشی را بنا نهاد که به اسکندر در تسخیر جهان شناخته شده کمک می کند. در دوران سلطنت فیلیپ، مقدونیه از یک پادشاهی پیرامونی به یک نیروگاه نظامی تبدیل شد و به قدرت پیشرو در یونان باستان تبدیل شد. برای دستیابی به چنین شاهکاری، فیلیپ دوم از دیپلماسی، اتحاد ازدواج استفاده کرد و مهمتر از همه، او ارتش را اصلاح کرد و آن را به مرگبارترین نیروی نظامی آن دوره تبدیل کرد.

۱۱ حقیقت جالب در مورد برج ایفل که نمی دانید

در مرکز ارتش مقدونیه، یک آرایش پیاده نظام به نام فالانکس قرار داشت . این یک بلوک از پیاده نظام بود که به طور محکم در کنار هم قرار گرفته بودند و هر سرباز در این آرایش یک پیک به طول ۴ تا ۶.۵ متر (۱۳-۲۱ فوت) به نام ساریسا حمل می کرد . ساریسا تقریباً دو برابر طول پیک‌هایی که یونانی‌ها استفاده می‌کردند، به پیاده‌نظام مقدونی قبل از اینکه تیغه‌های پایک نیروی مخالف به آنها برسد، دسترسی بیشتری به آن‌ها داد. فالانکس برای مهار پیاده نظام متخاصم مستقر شد در حالی که سواره نظام (یکی دیگر از اختراعات فیلیپ) در حال حمله بودند سواره نظام همراه ، نیروهای سواره نخبه که توسط اشراف مقدونیه تشکیل شده بود، یکی از اولین واحدهای سواره نظام شوک در تاریخ بود.

۳.ارسطو معلم او بود 

حکاکی اسکندر ارسطو
آموزش ارسطو به اسکندر جوان، حکاکی روی چوب قرن نوزدهم، از طریق Historytoday.com

 

فیلیپ نه تنها به پسرش هنر جنگ را آموزش داد. به عنوان یک شاهزاده مقدونی، اسکندر بهترین آموزش ممکن را در تاریخ، فلسفه، ادبیات، جبر و سایر موضوعات مهم دریافت کرد. دربار سلطنتی در پلا (در یونان کنونی) مملو از درخشان ترین ذهن های عصر بود که برای آموزش فاتح آینده آورده شده بودند. در میان آنها کسی جز ارسطو ، فیلسوف مشهور، نبود. ارسطو در آن زمان هنوز نامی برای خود دست و پا نکرده بود، اما او به عنوان شاگرد افلاطون شناخته می شد. بنابراین، فیلیپ دوم از ارسطو دعوت کرد تا به پسرش آموزش دهد و قول داد که خانه فیلسوف در استاگیرا را بازسازی کند. سه سال تدریس ارسطو تأثیری ماندگار بر اسکندر جوان گذاشت و عشق مادام‌العمر به فلسفه را برانگیخت .

مهم ترین هنرمندان زن تاریخ چه کسانی هستند؟

بر اساس یک افسانه، اسکندر، در حالی که هنوز یک شاهزاده بود، با دیوگنس سینیک ، فیلسوف زاهدی که به دلیل رد اموال دنیوی و خوابیدن در یک کوزه گلی بزرگ شناخته شده بود، ملاقات کرد. اسکندر از فیلسوف پرسید که آیا کاری برای او می تواند انجام دهد؟ دیوژن پاسخ داد: «بله، کنار بایست. تو جلوی خورشید من را می گیری.» ظاهراً این ملاقات چنین تأثیری بر اسکندر گذاشت که نقل شده است: “اگر اسکندر نبودم، دیوگنس بودم.” علاقه اسکندر به فلسفه هرگز از بین نرفت. زمانی که در هند بود ، از جنگ مهلت گرفت و در عوض درگیر بحث های طولانی با ژیمنوزوفیست ها شد.“فیلسوفان برهنه” از مذاهب هندو یا جین، که مانند دیوژن، غرور و لباس انسان را رد کردند.

۴.کتاب مورد علاقه اسکندر ایلیاد بود

آرامگاه هوبرت الکساندر آشیل
اسکندر مقدونی در مقبره آشیل، اثر رابرت هوبرت، ۱۷۵۰-۱۷۷۵، از طریق موزه لوور

 

با توجه به اصل و نسب برجسته و تحصیلات عالی او ، جای تعجب نیست که اسکندر از خوانندگان مشتاق آثار کلاسیک بزرگ بود. او به ویژه به آثار هومر – ایلیاد و ادیسه – علاقه داشت . به گفته پلوتارک، زندگی‌نامه‌نویس یونانی قرن اول، اسکندر هر جا که می‌رفت، نسخه‌ای از ایلیاد را که توسط مربی‌اش ارسطو مشروح شده بود، به همراه داشت. پلوتارک گفت که اسکندر ایلیاد را ” گنجینه قابل حمل کاملی از تمام فضیلت ها و دانش نظامی” می داند.

گویا اسکندر با ایلیاد زیر بالش خوابیده است. قهرمان مورد علاقه او آشیل، جنگجوی افسانه ای بود. به هر حال آشیل یکی از اجداد او از طرف مادرش بود. و اسکندر نیز مانند قهرمان دوران کودکی خود، یونانیان را به نبرد با شرق می برد. برخلاف آشیل که در جنگ تروا کشته شد ، اسکندر پیروز شد و یکی از قدرتمندترین امپراتوری های شرق را سرنگون کرد و قلمروی جدید و قدرتمند را ایجاد کرد.

۵.اسکندر مقدونی اسب وفادارش بوسفالوس را می پرستید 

نبرد موزاییک ایسوس
جزئیات نبرد ایسوس موزاییک، نشان دادن اسکندر مقدونی بر روی بوسفالوس محبوبش، حدودا. ۱۰۰ سال قبل از میلاد، از طریق موزه باستان‌شناسی ملی ناپولی

 

زندگینامه اسکندر پلوتارک نیز داستان معروف عشق بین انسان و حیوان را به ما می گوید. هنگامی که اسکندر ده ساله بود، به پدرش یک اسب بزرگ و باشکوه پیشنهاد شد . با این حال، حیوان حاضر به رام شدن نشد. فیلیپ که از سرسختی او عصبانی شده بود، دستور داد اسب جوان را ببرند. با این حال، اسکندر تحت تأثیر زیبایی حیوان قرار گرفت و مداخله کرد و شرط بندی کرد که می تواند جانور خشن را سوار کند. معروف است، شاهزاده متوجه شد که اسب از سایه خود می ترسد و توانست اسب نر را تحت سلطه خود آورد

اسکندر در نهایت اسب را نگه داشت و نام آن را Boukephalas  (یا Bucephalus) به معنای “سر گاو” گذاشت. این دو جدایی ناپذیر شدند و زمانی که اسکندر لشکرکشی افسانه ای خود را علیه ایران آغاز کرد، بوسفالوس را به عنوان اسب جنگی خود انتخاب کرد. بوسفالوس اسکندر را در نبردهای بسیاری همراهی کرد و به دنبال استادش در تلاش برای پایان جهان شناخته شده بود. سرانجام در هند دوردست سفر بوسفالوس به پایان رسید. در حدود سال ۳۲۶ قبل از میلاد، پس از نبرد هیداسپس ، بوسفالوس بر اثر جراحات جنگی یا احتمالاً در اثر کهولت سن درگذشت (اسلاد وفادار اسکندر سی ساله بود). اسکندر برای ادای احترام به همراه وفادار خود شهری در ساحل رودخانه هیداسپس ساخت و نام آن را اسکندریه بوسفالا گذاشت.

۶.عروج او به عرش یک امر خشونت آمیز بود 

پرتره سکه اسکندر بزرگ
پرتره سکه اسکندر مقدونی، ۳۰۵-۲۸۱ قبل از میلاد، از طریق موزه بریتانیا

 

در سال ۳۳۶ قبل از میلاد، فیلیپ دوم توسط یکی از محافظانش ترور شد که سپس در تلاش برای فرار کشته شد. اندکی پس از مرگ پادشاه، اسکندر ۲۰ ساله توسط اشراف و ارتش به عنوان پادشاه جدید مورد تحسین قرار گرفت. با این حال، برخی ادعای او را زیر سوال بردند، و برای پیچیده تر کردن اوضاع، برخی هم اسکندر و هم مادرش، المپیاس، مشکوک به دست داشتن در ترور فیلیپ بودند. از این گذشته، روابط فیلیپ و المپیاس در سال های اخیر تیره شد تا جایی که هم او و هم پسرش از پادشاهی تبعید شدند.

اما با خالی بودن تاج و تخت، اسکندر وقت خود را تلف نکرد و به سرعت تمام موانع احتمالی برای سلطنت خود را از بین برد. اسکندر دستور اعدام پسر عموی خود، دو شاهزاده خانم مقدونی و دیگر اعضای خانواده سلطنتی را که رقبای خود می دانست، صادر کرد. علاوه بر پاکسازی در دربار، اسکندر مجبور شد با چندین شهر-دولت یونانی برخورد کند، که از مرگ فیلیپ برای شورش استفاده کردند. در یک لشکرکشی سریع و وحشیانه، پادشاه جدید شورشیان را شکست داد و رهبران آنها را به شدت مجازات کرد و نظم را بازگرداند. آرام سازی یونان به اسکندر مقدونی اجازه داد تا لشکرکشی نمادین خود به ایران را آغاز کند.

۷.اسکندر مقدونی هرگز در هیچ  نبردی شکست نخورد

تابوت الکساندر
جزئیاتی از نقش برجسته به اصطلاح تابوت اسکندر، که اسکندر مقدونی را سوار بر بوسفالوس در نبرد، اواخر قرن چهارم قبل از میلاد، از طریق Wikimedia Commons نشان می‌دهد.

 

اسکندر بیشتر دوران سلطنت خود را صرف جنگ با دولت شهرهای یونان، قبایل تراکیا یا ارتش شاهان ایرانی و هندی کرد. اسکندر در بسیاری از نبردهای خود به طور کامل از تشکیلات فالانکس و سواره نظام همراهش استفاده کرد و ارتش خود را به قدرتمندترین نیروی نظامی آن دوره توسعه داد. تاکتیک ها و استراتژی های نظامی اسکندر هنوز در معتبرترین آکادمی های نظامی جهان تدریس می شود. از این گذشته ، در طول ۱۵ سال جنگ ، اسکندر مقدونی هرگز در یک نبرد شکست نخورد.

 

نقاشی معبد بزرگ کانکا اسکندر
اسکندر مقدونی در معبد اورشلیم، توسط سباستیانو کونکا، حدود ۱۷۳۶، از طریق موزه پرادو

 

چرا؟ اسکندر علاوه بر اینکه از دوران جوانی هنر جنگ را آموخته بود، دارای کاریزمای شخصی و شجاعت فوق العاده همراه با رهبری عالی بود. حضور مستمر او در میان سربازانش روحیه ارتش را بالا برد و اراده آنها را برای جنگ مستحکم کرد. با این حال، رسم او که شخصاً نیروها را رهبری می کرد، منجر به برخوردهای نزدیک به مرگ بسیاری برای فاتح جوان و جراحات بیشتر شد. به عنوان مثال، در رودخانه گرانیکوس، اسکندر به طور معجزه آسایی پس از اینکه کلیتوس سیاه جان خود را از دست مهاجم ایرانی در آخرین لحظه نجات داد، مرگ را فریب داد. اما شدیدترین زخم اسکندر در زمان لشکرکشی هند بود که تیر دشمن ریه او را سوراخ کرد.

۸. او بسیاری از شهرها را به نام خود (و یکی به نام اسبش) نامید.

تأسیس اسکندریه
اسکندر کبیر بنیانگذار اسکندریه، اثر Placido Constanzi، ۱۷۳۶-۱۷۳۷، از طریق موزه هنر والترز، بالتیمور

 

اسکندر بیش از یک فاتح صرف بود. او همچنین سازنده و بانی شهرها بود. در واقع، در طول یک دهه مبارزات انتخاباتی خود در شرق، بیش از هفتاد شهر جدید را تأسیس کرد . جای تعجب نیست که فاتح جوان همه آنها را به نام خود نامگذاری کرد، به جز اسبی در هند که به نام اسب محبوبش بوسفالوس نامگذاری کرد. شهرهای اسکندر مسیر پیشرفت ارتش او را از طریق مناطق ترکیه، ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان امروزی دنبال می کنند. بسیاری از آنها در حال حاضر به ویرانه های صرف تبدیل شده اند یا به پایه شهرهای امروزی تبدیل شده اند.

مشهورترین آنها بدون شک شهری است که اسکندر در مصر بنا کرد. اسکندریه مصر به عنوان پایتخت امپراتوری او طراحی شد. با این حال، قرار نبود. پس از مرگ اسکندر در بابل، امپراتوری به سرعت در جنگ های جانشینان او – دیادوچی ها فروپاشید . با این حال، اسکندریه مصر نقش خود را به عنوان پایتخت پادشاهی قدرتمند بطلمیوس، یکی از بسیاری از پادشاهی های هلنیستی حفظ کرد.که پس از جنگ های خونین پدید آمد. اسکندریه عمری بیشتر از بطلمیوسیان داشت و قدرت فکری و اقتصادی مصر روم باقی ماند. تنها در قرون وسطی این مکان اهمیت خود را از دست داد. با این حال، این شهر در قرن نوزدهم احیا شد و امروزه شهر اسکندر دومین مرکز بزرگ مصر و یکی از مهم ترین مراکز مدیترانه ای است.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

پارسا سه شنبه , ۲۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۳

اسکندر کبیر😂🤡 اسی خالی بند 😂✌🏼