?>
با اینکه متأهل هستم اما عاشق یکی از مشتریانم شدم

با اینکه متأهل هستم اما عاشق یکی از مشتریانم شدم

مردی هستم ۴۷ ساله. موبایل‌فروشی دارم و عاشق یکی از مشتری‌هایم شدم. یعنی اول او عاشق من شد و به من ابراز علاقه کرد اما حالا، من هم به او علاقه‌مند شدم. آن دختر ۲۱ ساله است. من دو تا پسر دارم و این دختر مشکلی ندارد که همسر دوم من بشود. سخت‌ گیر کردم.

ارتباط نامشروع داماد خانواده با زن برادر همسرش/کودک بی گناهی که به دنیا آمد

ارتباط نامشروع داماد خانواده با زن برادر همسرش/کودک بی گناهی که به دنیا آمد

سرویس حوادث چمدون ،زن باوقار و با کلاسی بود و دیدن اون همیشه حس خوبی به من می داد زیاد صحبت نمی کرد اما در مهمانی های خانوادگی همیشه سعی می کردم به هر بهانه ای با او صحبت کنم ، وقتی به آن لحظات  فکر می‌کنم آرزو می کنم ای کاش هیچ وقت آن

سولماز از رابطه من و ساسان فیلم سیاه گرفت / دزدی را خودت پا بگیر وگرنه فیلم خیانتت را برای همسرت می فرستم

سولماز از رابطه من و ساسان فیلم سیاه گرفت / دزدی را خودت پا بگیر وگرنه فیلم خیانتت را برای همسرت می فرستم

سرویس حوادث چمدون ،زن جوانی که برای بیان مشکل خود به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان آمده بود گفت: من از بچگی با مادرم اختلاف داشتم چون زیاد حوصله محبت کردن به من را نداشت ودر نتیجه من از همان ابتدا به خاله ام وابسته شده بودم وحرف هایم را به او می

من در ۸ سالگی توسط داوود عروس شدم /پسرعمویی که ۶ سال به ترلان تجاوز می کرد

من در ۸ سالگی توسط داوود عروس شدم /پسرعمویی که ۶ سال به ترلان تجاوز می کرد

سرویس حوادث چمدون،​بسیاری از تجاوزهای جنسی هستند کـــه بوسیله فامیل های نزدیک رخ می دهند و این به علت با هم بودن در فواصل زمانی مختلف است.دختر نوجوان کـــه ۶ سال قربانی رفتارهای شیطانی پسر عمویش شده و از ترس سکوت کرده بود وقتی دریافت خانواده‌اش او را مقصر این اتفاق میدانند از خانه فرار

اگر می خواهید با مرد مطلقه ازدواج کنید، این ۶ نکته را بدانید

اگر می خواهید با مرد مطلقه ازدواج کنید، این ۶ نکته را بدانید

آمار طلاق متاسفانه رو به افزایش است و حدودا نیمی از ازدواج‌ ها به طلاق ختم می‌ شود. پس احتمال بالایی وجود دارد که حداقل یک دوست، همکار و یا آشنایی داشته باشید که طلاق را تجربه کرده‌ است. شاید شما حتی خواستگاری را داشته‌ باشید که قبلا طلاق گرفته‌ است و تصمیم دارد مجدد،

احساس خوشبختی می‌کردم تا اینکه عکسی برایم ارسال شد / مرجان در کنار پسر جوانی…

احساس خوشبختی می‌کردم تا اینکه عکسی برایم ارسال شد / مرجان در کنار پسر جوانی…

مرجان با ناراحتی روی صندلی راهروی طبقه اول دادگاه نشسته بود و همسرش نیز آن سوتر نشسته و زیر لب غرولند می‌کرد. هرازگاهی هم با خشم و نفرت نگاهی به مرجان می‌کرد و به سرعت صورتش را برمی گرداند.بعد از نزدیک به نیم ساعت منشی دادگاه زوج جوان را به داخل شعبه هدایت کرد. سامان

می دانم باور نمی کنید اما صادق با دوست دخترش به خواستگاری من آمده بود

می دانم باور نمی کنید اما صادق با دوست دخترش به خواستگاری من آمده بود

اگر همان روزی که به دروغ گویی ها و پنهان کاری های گذشته همسرم پی بردم ماجرا را برای مادرم بازگو می کردم و در همان دوران عقد از او جدا می شدم. امروز دیگر با یک دختر پنج ساله آواره و سرگردان نبودم و خلافکاری ها و ارتباطات نامشروع همسرم را با زنان غریبه

آنچه نباید می‌شد اتفاق افتاده بود/رازی که سال‌ها برای پنهان ماندنش تلاش کرده بودم فاش شد

آنچه نباید می‌شد اتفاق افتاده بود/رازی که سال‌ها برای پنهان ماندنش تلاش کرده بودم فاش شد

رویا» سن و سالی نداشت اما سختی‌های زندگی چهره‌اش را در هم شکسته بود. مدام گریه می‌کرد و می‌گفت اشتباه کردم. روی صندلی نشست و جرعه‌ای آب نوشید. بدون مقدمه لب به سخن گشود: درست هشت سال پیش بود.   شوهرم برای امرار معاش از این شهر به آن شهر می‌رفت. پسر اولم پنج سالش

برای همسرم نوشته بود “عزیزم دیشب خیلی خوش گذشت “

برای همسرم نوشته بود “عزیزم دیشب خیلی خوش گذشت “

در اتاق درمان باز می‌شود و زن و مرد نسبتاً جوانی وارد می‌شوند و روی مبل روبه‌رویم می‌نشینند. منتظر می‌مانم تا شروع به صحبت کنند.   مرد نگاهش را روی زمین انداخته و دست‌هایش را درهم گره کرده است، انگار می‌خواهد که همسرش شروع به صحبت کند. زن جوان تا لب باز می‌کند، بغض‌اش می‌ترکد.