مادر کافی باشیم یا مادر کامل ؟شما کدام یک هستید ؟
من مادر کافی بودن را قبول ندارم، باید سخت تلاش کنم تا واقعا مادر خوب کافی باشم. حقیقت است که مادر بودن یکی از سختترین و مهمترین نقشهایی است که یک زن در زندگی خود به آن پرداخت میکند. مادر بودن ارزشمندترین شغل در جهان است که به طور قطع هیچ پرداختی ندارد. برای مادران،
من مادر کافی بودن را قبول ندارم، باید سخت تلاش کنم تا واقعا مادر خوب کافی باشم.
حقیقت است که مادر بودن یکی از سختترین و مهمترین نقشهایی است که یک زن در زندگی خود به آن پرداخت میکند. مادر بودن ارزشمندترین شغل در جهان است که به طور قطع هیچ پرداختی ندارد. برای مادران، همه چیز در مورد فرزندانشان و رسیدن به بهترین مرحله زندگی آنها است.
تلاش برای تبدیل شدن به یک مادر خوب کافی نیست و شامل بسیاری از چالشها و مسئولیتهاست. باید تواناییهای مختلفی از جمله مهارتهای فردی، مدیریت زمان و مالی، شخصیتی و ارتباطی را به خود اختصاص دهید تا بتوانید برای فرزندانتان بهترین زندگی را فراهم کنید. به عنوان یک مادر، باید بتوانید به خوبی با فشار، تنشهای روزمره و مسئولیتهای بسیاری که در پیش رویتان قرار دارد، مقابله کنید. به همین دلیل، تلاش برای بهترین شدن به عنوان مادر، یک فرآیند پیوسته است و نیاز به پشتکار و انگیزه دائمی دارد.
بیشتر بخوانید :اختلال دوقطبی چیست؟/انواع اختلال دوقطبی/ علائم و نشانههای اختلال دو قطبی
معمولا تئوری مادر کافی از دهان کسانی شنیده می شود که کافی را معادل خوب نبودن می دانند یا از آن برای توجیه عدم مراقبت کافی از فرزندشان استفاده می کنند.
سوءتفاهمات زیادی حول محور این تئوری وجود دارد. ما تلاش می کنیم این نظریه را یک بار دیگر بررسی کنیم.
نکته:
در ادامه این مقاله به دفعات اصطلاح «مادر کافی» به کار می رود.
هر چند این اصطلاح به طور خاص برای مادران به کار رفته، چراکه آنها بیشترین ارتباط را با کودک دارند، اما این بدان معنی نیست که پدران، مادربزرگ یا هر پرستار دیگری مخاطب ما نیست. هر کسی که وظیفه فرزندپروری و تربیت فرزندپروری را برعهده دارد، مخاطب این مطلب است.
| مطالعه مقاله جامع “مشاوره فرزندپروری و تربیت بچه و هر آنچه باید در مورد آن بدانید” حتما بهتون توصیه میشه |
کودکان از تربیت فرزند غیر ایده آل نفع می برند:
عبارت مادر خوب کافی اولین بار در سال ۱۹۵۳ توسط دونالد وینیکات، روانکاو بریتانیایی به کار رفت.
وینیکات هزاران کودک و مادر را زیر نظر گرفت و به این نتیجه رسید که نوزادان و کودکان از داشتن مادری که در برخی ابعاد فرزندپروری شکست می خورد، منفعت می برند (منظور ما شکست های بزرگ مانند آزار کودک، بی توجهی و امثال این نیست).
روند تبدیل شدن به «مادر به قدر کافی خوب» در طول زمان رخ می دهد.
وقتی فرزندمان نوزاد است، سعی می کنیم دائما و همیشه در دسترس او باشیم و به نیازهایش به صورت آنی پاسخ دهیم. به محض اینکه گریه می کند، او را شیر می دهیم یا پوشکش را عوض می کنیم. به عبارت دیگری، هر کاری انجام می دهیم که حالش بهتر شود.
این امر اهمیت دارد، زیرا به کودک نشان می دهد که امن است و از او مراقبت می شود.
حقیقت این است که ما نمی توانیم این سطح از توجه و مراقبت از فرزند را تا همیشه حفظ کنیم. اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم اصلا نباید این طور باشد.
وینیکات بر این بار است که بهترین مادر، «یک مادر به قدر کافی خوب» است.
کودک لازم دارد که گاهی والدین اجازه دهند آنها اشتباه کنند تا زندگی در دنیای پر از نقص را یاد بگیرند.
هر بار که ما را صدا می زنند و بلافاصله جواب نمی گیرند، هر بار که به آنها شامی می دهیم که دوست ندارند، وقتی آنها وادار می کنیم باوجودی که مایل نیستند حرف بزنند، فرزندمان را آماده می کنیم که در جامعه ای زندگی کند که قرار است به دفعات در آن ناامید شود.
کودکان ما باید یاد بگیرند که دنیا حول محور خواسته های آنها نمی چرخد و قرار نیست هر خواسته ای برآورده شود.
کودک باید از طریق تجربه یاد بگیرد که جهان جای سختی است و گاهی ناامید می شود، یا همه چیز طبق میل او پیش نمی رود. اما با همه اینها باز هم حال او خوب است.
اگر کودک این تجربه را نداشته باشد و تمام خواسته هایش هر بار برآورده شود، توانایی مدیریت چالش های ناخواسته را نخواهند داشت.
کودک یاد نمی گیرد که ناامید شدن، عصبانی شدن و غمگین بودن اشکالی ندارد.
یاد نمی گیرد که زمان و زندگی دردناک است.
به عبارت دیگر، انعطاف پذیر شدن کودک هدیه مادر کافی بودن است.
بیشتر بخوانید :“بدبینی به همسر ” سرطان روح و روان در زندگی مشترک /با “بدبینی به همسر “چه کنیم ؟
ویژگی های مادر کامل و مادر کافی:
مادر کامل | مادر کافی |
|
|
یک مادر کافی همچنان به نیازهای فرزندانش توجه دارد. اما با پایین تر آوردن استاندارهای فرزندپروری، کودک باید مهارت های خود را سازگار کرده و توسعه دهد تا از پس ناامیدی هایش برآید. البته، این بدان معنا نیست که با شروع دبستان کودک را در جاده زندگی پیاده کنیم و برای او آرزوی موفقیت کنیم.
نه، هنوز هم باید از فرزند مراقبت کرد. این بدان معناست که فضا و انعطاف ذیری کافی برای بروز اشتباهات و محدودیت های واقعی در زندگی و توانایی های فرزندپروری وجود دارد.
چطور می توان مادر کافی بود؟
این چند نکته را فراموش نکنید.
خودتان را دوست داشته باشید و قبول داشته باشید.
به خودتان استراحت بدهید. اگر روز بدی داشته اید، نفسی بگیرید. پخش یک قسمت دیگر از کارتون محبوب کودک یا سفارش دادن فست فود برای شام، هیچ وقت مانعی بر سر راه رسیدن فرزندتان به دانشگاه نیست!
به فرزندتان اجازه ابراز نظر بدهید. شاید با نظر او موافق نباشید، اما با گوش دادن به حرف هایش و دادن فضا برای ابراز نظر، مسیر پیشرفت و اعتماد به نفس را برایش هموار می کنید.
نگران حرف های سایر والدین یا کارهایی که انجام می دهند، نباشید. کاری را انجام دهید که برای خانواده خودتان خوب است. خوب و کافی.
احساساتتان را نشان دهید، اما الگویی برای کنترل آن باشید. وقتی روز بدی داشته اید، به فرزندتان بگویید که از چیزی ناراحت هستید و امروز کمی ساکت تر خواهید بود. این روش نه تنها مدیریت سالم خلقیات را به فرزندتان نشان می دهد، بلکه به او نشان می دهد که بدخلقی شما نتیجه انجام کار بدی توسط او نیست.
یک زندگی شخصی جدا از فرزندتان برای خودتان درست کنید. به عبارت دیگر، تمام شادی و لذت زندگیتان را به فرزندتان محدود نکنید. او روزی بزرگ می شود و از خانه شما می رود. پس در عین اینکه در دسترس بودن برای فرزندتان اهمیت دارد، باید یک زندگی مستقل شامل دوستان، علایق و فعالیت های مورد علاقه داشته باشید.
به بچه نیز استراحت بدهید. او نیز کامل و ایده آل نیست. حفظ بچه در یک سطح از استاندارد بالا بیشتر از خوب بودن به او آسیب می زند.
بدرفتاری و آزارهای جزئی کودک را نادیده بگیرید. این کار از شکل گیری منازعه قدرت بین والدین و کودک جلوگیری می کند و به کودک فرصتی برای بهبود رفتارش می دهد.
نتیجه گیری:
به تعادل برسانید.
مادر کافی بودن خیلی پیچیده است.
باید عملتان تغادلی بین دو روند مهم برای توسعه شناختی سالم کودک و حتی شادی آینده او برسید.
در ابتدا، مادر باید به طور کامل به نیازهای نوزاد، و تمام آنها، توجه کند تا به او القا کند که جهان جای امنی است.
مادر باید به تدریج از کودک فاصله بگیرد تا به او این امکان را بدهد که نیازهایش بلافاصله برآورده نشود. در ابتدا این فاصله برای برآورده کردن نیازها باید کم باشد و به تدریج افزایش یابد.
به طور خلاصه، با تربیت فرزند به روش مادر کافی بودن، کودک به این توانایی می رسد که در دو دنیا زندگی کند: دنیای از فانتزی و جادو که در آن در ایمنی کامل است و همه نیازهایش برآورده می شود و دنیایی از واقعیت که در آن لزوما به همه آرزوهایش نمی رسد.
روش تربیتی شما چیست؟ آیا از تمام زندگی خود گذشته اید تا مادری کامل و ایده آل برای فرزندتان باشید و تمام خواسته هایش را برآورده می کنید؟ آیا از خودتان به عنوان والدین یک کودک راضی هستید؟
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰