?>
تاریخ انتشار : چهارشنبه 15 شهریور 1402 - 10:18
کد خبر : 22291

شوهرم با بی‌شرمی روبه رویم ایستاد و مدعی شد با عروسم ارتباط دارد

شوهرم با بی‌شرمی روبه رویم ایستاد و مدعی شد با عروسم ارتباط دارد

زن ۵۲ ساله درباره سرگذشت خود گفت: ۱۷ ساله بودم که با «پژمان» ازدواج کردم. اوکارگر یکی از کارخانجات تولیدی بود و با درآمدی که داشت روزگار خوبی را سپری می کردیم اما از همان آغاز زندگی مشترک مدام به خاطر اطرافیان مان با یکدیگر بحث و جدل داشتیم. بیشتر اختلافات ما به خاطر دخالت‌های

زن ۵۲ ساله درباره سرگذشت خود گفت: ۱۷ ساله بودم که با «پژمان» ازدواج کردم. اوکارگر یکی از کارخانجات تولیدی بود و با درآمدی که داشت روزگار خوبی را سپری می کردیم اما از همان آغاز زندگی مشترک مدام به خاطر اطرافیان مان با یکدیگر بحث و جدل داشتیم. بیشتر اختلافات ما به خاطر دخالت‌های خواهر و مادر شوهر رخ می‌داد وگرنه مشکل حاد دیگری در زندگی ما وجود نداشت.

 

بالاخره همین مشاجره‌ها نیز به جایی رسید که بعد از ۳۰ سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفتیم و من در حالی که دو پسرم ازدواج کرده بودند و دخترم مجرد بود از« پژمان»طلاق گرفتم.

او یک سال بعد از این ماجرا با زن مطلقه دیگری ازدواج کرد و من هم به عقد موقت یکی از بستگان عروس بزرگم درآمدم.

«کیومرث» دو پسر داشت که ازدواج کرده بودند و او با همسر معتادش زندگی می‌کرد ولی چون وضعیت اقتصادی خوبی داشت و مخارج اعتیاد همسرش را می‌پرداخت کسی به ازدواجش معترض نشد و حتی همسرش نیز بی‌خیال ازدواج مجدد شوهرش بود.

با وجود این از چند ماه قبل به رفتارها و رفت و آمدهای «کیومرث» مشکوک شدم و پس از کنکاش‌های فراوان دریافتم که او با عروس کوچک ترم نیز ارتباط دارد.

پسرم کارگر یکی از کارخانجات است و دختری ۶ ساله دارد. البته از حدود ۲ سال قبل با پسرم دچار اختلافات خانوادگی شدند ولی من تصور نمی‌کردم که این اختلافات به خاطر «کیومرث» است.

چندین بار شنیدم که عروسم به باغ «کیومرث» رفته است ولی این موضوع را جدی نمی‌گرفتم و آن را به حساب رفت و آمدهای فامیلی می‌گذاشتم تا این که یک روز آن ها را تعقیب کردم ولی وقتی وارد باغ شدم عروسم از آن جا رفته بود ومن عروسک نوه‌ام را در اتاق داخل باغ پیدا کردم که آن جا مانده بود.

چشم ‌های عروسک را خوب می‌شناختم چرا که آن را خودم برای نوه‌ام خریده بودم. وقتی موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم او با بی‌حیایی و بی‌شرمی روبه رویم ایستاد و مدعی شد که با عروسم ارتباط دارد.

این در حالی است که عروسم از مدت‌ها قبل شوهرش را رها کرده و به همراه دخترش به منزل پدرش رفته است تا بتواند از طریق قانونی از پسرم طلاق بگیرد .

حالا هم اگرچه من به طلاق آن ها راضی نیستم ولی قصد دارم با اثبات خیانتش او را از این مسیر خلاف باز دارم و …

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.